دل برده زمن دلبرکا! غمزه و نازت
بربوده زکف صبر و توان، زلف درازت
بگرفت دلم را خم گیسوی کمندت
بگداخت تنم را غم فولاد گدازت
بازآی که از رفتن تو جان ز تنم رفت
جان باز شود روزی اگر بینم بازت
سوی تو بود روی نیاز همه کس لیک
جز خود نبود سوی کسی روی نیازت
از بس که بود در نظرم قبله ابروت
حاشا که فراموش کنم وقت نمازت
در گوش تو زلف تو شب و روز، چه گوید
این زنگی بدخو ز چه شد محرم رازت؟
بس شعبده بازی کند این خالک هندوت
فریاد از این هندوک شعبده بازت
ای عشق چه چیزی تو که هستند طلبکار!
ترسا زکلیسا و مسلمان ز حجازت
«ترکی» تو مکن کاهلی از پیروی عشق
کآخر به حقیقت برساند ز مجازت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار از عشق و دلبستگی سخن میگوید. او از زیبایی و جذابیت معشوق خود که دلش را ربوده، مینویسد و بیان میکند که تحمل دوری او برایش دشوار است. اشعار نشاندهندهی تنهایی و غم ناشی از جدایی است. شاعر به یادآوری معشوق و احساس نیاز به او اشاره میکند و برای او مقام بالایی قائل است. همچنین، او از دلبستگیاش به زیباییهای معشوق و تاثیر آنها بر زندگیاش سخن میگوید و در نهایت، به این نتیجه میرسد که عشق باید پیروی شود و نباید از آن غافل ماند.
هوش مصنوعی: عشق و زیبایی تو، دل مرا ربوده است! لطف و ناز تو باعث شده که صبر و توانم را از دست بدهم، و موهای بلندت کار مرا تمام کرده است.
هوش مصنوعی: دل من در چنگ زیبایی موی تو گرفتار شده و غم عشق تو مانند آتش، جانم را میسوزاند.
هوش مصنوعی: برگرد که از زمانی که رفتی، جانم از وجودم خارج شده است. امید دارم روزی دوباره تو را ببینم و جانم دوباره زنده شود.
هوش مصنوعی: همه افراد به سوی تو روی نیاز و درخواست دارند، اما هیچ کس جز خودت جلب توجه تو را ندارد.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و جذابیت ابروهایت، هرگز نمیتوانم لحظهای که به تو فکر میکنم را در زمان نمازم فراموش کنم.
هوش مصنوعی: در دل تو، زلف تو همه جا حضور دارد و این شخص بدخلق چه میتواند بگوید که راز تو چگونه برای او فاش شده است؟
هوش مصنوعی: این خالک هندی چنان هنرهای عجیبی به نمایش میگذارد که واقعاً حیرتانگیز است. وای بر این هندی که اینقدر ماهر و شعبدهباز است!
هوش مصنوعی: ای عشق، تو چه موجودی هستی که همه از تو چیزهایی میخواهند! مسیحی از کلیسا و مسلمان از حجاز تو درخواست دارند.
هوش مصنوعی: بیتوجهی نکن به عشق و پیروی از آن، زیرا در نهایت عشق تو را به حقیقت و واقعیت میرساند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای چشم خمارین ، تو و افسانه نازت
وی زلف کمندین ، من و شبهای درازت
شبها منم و چشمک محزون ثریا
با اشک غم و زمزمه راز و نیازت
بازآمدی ای شمع که با جمع نسازی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.