گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
طبیب اصفهانی

از سر کوی تو دردا که من دلنگران

بایدم رخت سفر بست بکام دگران

بس فرو مانده ام ای خضر خدا را مددی

کاروان رفته و وامانده ام از همسفران

خود گرفتم که میسر شودم دولت وصل

چه توان کرد بمحرومی حسرت نگران

در دیاری که ملک خود ستم آغاز کند

دادخواهان بکه نالند زبیدادگران؟

بلبل و گل نه اگر جرعه کش یک جامند

آن چرا نعره زنان آید و این جامه دران