مدحتم را خط صلت دادی
تا نمودی که خط من نیکوست
بنده هم نیز بنده وار زدم
کوس مدح تو پیش دشمن و دوست
از تقاضای آرز و فرسود
کفش من چرو پای من پی و پوست
آن خط از بهر را بحی دادم
نزدم سیم آن به ناخن کوست
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
مدحتم را خط صلت دادی
تا نمودی که خط من نیکوست
بنده هم نیز بنده وار زدم
کوس مدح تو پیش دشمن و دوست
از تقاضای آرز و فرسود
کفش من چرو پای من پی و پوست
آن خط از بهر را بحی دادم
نزدم سیم آن به ناخن کوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هست نیک و بد عالم همه پوست
آنچه مغز است در او نام نکوست
بگمانش که بود هدیه دوست
ارمغانی است که شایسته اوست
هرکه را روی خوش و خوی نکوست
مرده و زنده من عاشق اوست
تو چه دانی که چها در دل اوست
او ترا تا به کجا دارد دوست
صبحدم، تازه گلی خودبین گفت
کاز چه خاک سیهم در پهلوست
خاک خندید که منظوری هست
خیره با هم ننشستیم، ای دوست
مقصد این ره ناپیدا را
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.