گنجور

 
ایرج میرزا

ای نکویان که در این دنیایید

یا از این بعد به دنیا آیید

این که خفته است در این خاک منم

ایرجم، ایرج شیرین سخنم

مدفن عشق جهانست اینجا

یک جهان عشق نهانست اینجا

عاشقی بوده به دنیا فن من

مدفن عشق بُوَد مدفن من

آنچه از مال جهان هستی بود

صرف عیش و طَرَب و مستی بود

هرکه را روی خوش و خوی نکوست

مرده و زنده من عاشق اوست

من همانم که در ایام حیات

بی شما صرف نکردم اوقات

تا مرا روح و روان در تن بود

شوق دیدار شما در من بود

بعد چون رخت ز دنیا بستم

باز در راه شما بنشستم

گرچه امروز به خاکم مأواست

چشم من باز به دنبال شماست

بنشینید بر این خاک دمی

بگذارید به خاکم قدمی

گاهی از من به سخن یاد کنید

در دل خاک دلم شاد کنید !

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode