گنجور

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٢١ - وله ایضاً

 

هر گه که نام مجلس مولی همی برم

قدر سخن بپایه اعلی همی برم

مولی ملوک مملکه الفضل و العلی

کاندر ثناش شعر بشعری همی برم

ای رکن حصن شرع مشید برای تو

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٢٢ - وله ایضاً قصیده در مدح زنگی بیک محمد برکال قتلغ

 

ای چشم مست دلربای تو مست از شراب حسن

وی لعل جانفزای تو سیراب از آب حسن

خرم دمی که بر رخت از شعله های می

بینم عرق نشسته چو بر گل گلاب حسن

چون لب بخنده گشائی گمان برم

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٢٣ - قصیده در مدح نظام الدین یحیی کرابی

 

ای داور زمانه و فرمانده زمین

سلطان نظام ملت و دین شاه راستین

هستی تو تاج سرور شاهان روزگار

و اورنگ خسروی ز تو شد باز شه نشین

هر بامداد بهر شرف بنده وش نهند

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٢۴ - وله ایضاً قصیده در مدح طغایتمورخان

 

ترا سزد بصفا ماه آسمان گفتن

ترا بحسن توان زینت جهان گفتن

اگر تو از درم ای حور چهره باز آئی

توان مقام مرا خلد جاودان گفتن

کج است در نظر قد چون صنوبر تو

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٢۵ - وله ایضاً در مدح تاج الدین علی سربداری

 

چون شد سعادت ابدی یار ملک و دین

رونق گرفت بار دگر کار ملک و دین

در دین و ملک آتش فتنه فرو نشاند

مانند آب خنجر سردار ملک و دین

تاج ملوک خواجه علی آنکه زیب و زین

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٢۶ - ایضاً له در مدح نجم الدین عبدالعلی

 

دوش وقت صبحدم از لطف رب العالمین

هاتفی در گوش هوشم گفت کای ابن یمین

تا بکی محنت کشی زین پس زمان راحتست

سر بر آر از خواب و خیز ایندولت بیدار بین

خطه فریومدا کنون شد ز نزهت آنچنانک

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٢٧ - ایضاً له در مدح نظام الدین یحیی

 

ساقی بیار باده که چون خلد شد چمن

شد باغ روشن از گهر ابر تیره تن

آهوی سرو نافه بیفکند وزین قبل

باد صبا گرفت دم نافه ختن

زد بر نوای بلبل شیدا چنار دست

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٢٨ - قصیده در مدح تاج الدین علی سربداری

 

مرا دولت بشارت داد و گفت آمد زمان آن

که از دوران شوی بارد گر خرم دل و شادان

صفای صبح پیروزی بفال سعد شد پیدا

ظلام شام نکبت گشت زیر نور او پنهان

چه خوش زین مژده ناگه بگوش هوش من آمد

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٢٩ - وله ایضاً در مدح طغایتمورخان

 

منت خدای را که علی غفله الزمان

پیرانه سر بقوت اقبال نوجوان

بزدود سرمه وار مرا تیرگی ز چشم

خاک جناب حضرت سلطان کامران

دارای دین طغایتمورخان که عدل او

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٣٠ - ایضاً له در مدح علاءالدین محمد

 

مرا که هست زبان تیغ آبدار سخن

گهر نما شد ازو در شاهوار سخن

رها نمیکند ایام ورنه بگشایم

بدستکاری فکرت گره ز کار سخن

مبارزان سخن چون صف جدال کنند

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٣١ - ایضاً قصیده در مدح وجیه الدین مسعود

 

ندانم صبغه الله است یا گلگون شرابست این

چنین گلگون نباشد می مگر لعل مذابست این

ز ابریق ار سوی ساغر روان گردد می روشن

ز بهر دیو غم تیری تو پنداری شهابست این

حباب از روی جام می چو بدرخشد خرد گوید

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٣٢ - ایضاً له در مدح ملک شمس الدین محمد

 

نوجوان شد گاه پیری دولت ابن یمین

سایه چون گسترد بروی آفتاب ملک و دین

خسرو عادل امیر شه نشان کز عدل او

گشت با شاهین کبوتر از محبت همنشین

شمس ملک و دین محمد آنکه روز کارزار

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٣٣ - وله ایضاً در مدح علاءالدین وزیر

 

هوای آنرخ چون ماه و زلف غالیه گون

بهیچ حال نخواهد شد از سرم بیرون

غلام دلبر خویشم که بامداد پگاه

چو سر ز حبیب بر آرد بطالع میمون

روا بود که پدید آید آفتاب دگر

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٣۴ - وله ایضاً در مدح علاءالدین حسین

 

هزار شکر و سپاسم ز خالق ثقلین

که باز کرد ز لطف خودم قریرالعین

بنور طلعت میمون قدوه النقبا

ستوده سرور اولاد تارک الثقلین

سپهر مهر فتوت جهان جان کرم

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٣۵ - وله ایضاً

 

یا رب چه موجبست که دستور شه نشان

والا جلال دولت و دین آصف زمان

مهر سپهر دانش و جان و جهان فضل

حامی ملک و ملت وراعی انس وجان

روزی نپرسد از ره اشفاق و مرحمت

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٣۶ - وله ایضاً

 

میمون بود چو طلعت فرخ لقای تو

دیدن علی الصباح رخ دلگشای تو

شاهنشه زمین و زمان تاج ملک و دین

ای تاج خسروان زمان خاکپای تو

منت خدایرا که دگر پی بفال سعد

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٣٧ - قصیده ایضاً له

 

آیا بود که باز ببینم جمال شاه

خرم شود بطلعت فرخنده فال شاه

آن بخت کو که سرمه کشم چشم خویش را

از خاک آستانه جاه و جلال شاه

آن دولت از کجا که مشرف کند اگر

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٣٨ - ایضاً له در مدح علاءالدین محمد

 

اگر بیابم از آن ترک دلستان بوسه

ز حور یافته باشم درینجهان بوسه

بر آسمان لطافت مهی است عارض او

خوشا اگر دهد آن ماه آسمان بوسه

گر آشکار نکردی ز ناز کی رخ او

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٣٩ - وله در مدح تاج الدین علی سربداری

 

باز آمدم بحضرت سلطان دین پناه

خورشید خسروان جهان سایه اله

نی من بخود بچنین منزلت رسم

مشکل توان رسید ز ماهی بر اوج ماه

گر جذبه عنایت دارای کشورم

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۴٠ - وله در مدح کرایشاه

 

ایصبا لطفی بود گر بگذری یک صبحگاه

بر جناب خسرو خسرو نشان کر ایشاه

آنکه گردون در هنر همتا ندیدش گر چه کرد

بارها از مرکز ماهی نظر بر اوج ماه

ورچه هم ممکن بود دیدن نظیرش در هنر

[...]

ابن یمین
 
 
۱
۵
۶
۷
۸
۹
sunny dark_mode