گنجور

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۱

 

چه شود گرم نوازی به عنایت خطابی

نه اگر برای لطفی به بهانهٔ عتابی

ته پای جان شکاری دل من به خون زند پر

چو کبوتری که افتد به تصرف عقابی

چو منش رکاب بوسم چه سبک عنان سواری

[...]

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۲

 

چون کوه غم تاب آورد جسمی بدین فرسودگی

غم بر نتابد بیش ازین باید تن فرمودگی

نی ناله‌ای نزدیک لب نی گریه‌ای در دل گره

یارب نصیب من مکن اینست اگر آسودگی

گفتی به عشق دیگری آلوده‌ای تهمت مکن

[...]

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۳

 

گر طی کنم طریق ادب را چه می‌کنی

رانم دلیر رخش طلب را چه می‌کنی

گر من به دل فرو نخورم دشنه‌های ناز

آن غمزهٔ حریص غضب را چه می‌کنی

گیرم ز ناز منع توان کرد حسن را

[...]

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۴

 

چه خوش بودی دلا گر روی او هرگز نمی‌دیدی

جفاهای چنین از خوی او هرگز نمی‌دیدی

سخن‌هایی که در حق تو سر زد از رقیب من

گرت می‌بود دردی سوی او هرگز نمی‌دیدی

بدین بد حالی افکندی مرا ای چشم تر آخر

[...]

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۵

 

چه دیدی ای که هرگز بد نبینی

که سوی مبتلای خود نبینی

عفا ک اله مرا کشتی و رفتی

نکو رفتی الاهی بد نبینی

مجو پایان دریای محبت

[...]

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۶

 

آتشی در جان ما افروختی

رفتی و ما را ز حسرت سوختی

بی‌وداع دوستان کردی سفر

از که این راه و روش آموختی

گرنه از یاران بدی دیدی چرا

[...]

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۷

 

من و از دور تماشای گلستان کسی

به نسیمی شده خرسند ز بستان کسی

در نظر نعمت دیدار و به حسرت نگران

دستها بسته و مهمان شده برخوان کسی

زیر بار سرم این دست بفرساید به

[...]

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۸

 

ای از گل عذرات هر مرغ را نوایی

در هر دلی خیالی بر هر سری هوایی

آیین بی‌وفایی هم خود بگو که خوب است

از چون تو خوبرویی و ز چون تو دلربایی

هر جا سگ تو دیدم رو داد گریه بیخود

[...]

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۹

 

مرا زد راه عشق خردسالی

از این نورس گلی نازک نهالی

فروزان عارضی مانند لاله

ز مشکین هر طرف بر لاله خالی

شکرخا طوطیی دلکش حکایت

[...]

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۰

 

خوش است چشم به چشم تو و نگاه نهانی

رسالت دل و جان سوی هم ز راه نهانی

کرشمهٔ تو ز بس باشدش برای اجابت

دعای زیر لب اندر میان آه نهانی

تو خوش نشسته به تمکین و حسن از تو نهفته

[...]

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۱

 

کردم از سجدهٔ راه تو جبین آرایی

سر اقبال من و پیشهٔ گردن سایی

باز چون آمده از سجده سرش سوده به چرخ

هر که بر خاک درت کرده جبین فرسایی

آن قدر آرزوی سجدهٔ رویت که مراست

[...]

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۲

 

چو پیش نقش شیرین کوهکن عرض بلا کردی

اگر سنگین نبودی گوش او فریادها کردی

کند بیگانگی هر چند گویم شرح غم با او

چه غم بودی اگر خود را به این حرف آشنا کردی

به اغیار آنقدرها می‌توانست از وفا دیدن

[...]

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۳

 

ای جوان ترک وش میر کدامین لشکری

ای خوشا آن کشوری کانجا تو صاحب کشوری

ای سوار فرد از لشکر جدا افتاده‌ای

یا از آن ترکان یغما پیشهٔ غارتگری

آتشت در آب پنهانست و زهرت در شکر

[...]

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۴

 

از برای خاطر اغیار خوارم می‌کنی

من چه کردم کاینچنین بی‌اعتبارم می‌کنی

روزگاری آنچه با من کرد استغنای تو

گر بگویم گریه‌ها بر روزگارم می‌کنی

گر نمی‌آیم به سوی بزمت از شرمندگیست

[...]

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۵

 

بکش زارم چه دایم حرف از آزار می‌گویی

تو خود آزار من کن از چه با اغیار می‌گویی

رقیبان صد سخن گویند و یک یک را کنی تحسین

چو من یک حرف گویم، گوییم بسیار می‌گویی

تغافل می‌زنی گر یک سخن صد بار می‌گویم

[...]

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۶

 

ای آنکه عرض حال من زار کرده‌ای

با او کدام درد من اظهار کرده‌ای

آزاد کن ز راه کرم گر نمی‌کشی

ما را چه بی‌گناه گرفتار کرده‌ای

تا من خجل شوم که بد غیر گفته‌ام

[...]

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۷

 

ای مرغ سحر حسرت بستان که داری

این ناله به اندازهٔ حرمان که داری

ای خشک لب بادیه این سوز جگر تاب

در آرزوی چشمهٔ حیوان که داری

ای پای طلب اینهمه خون بسته جراحت

[...]

وحشی بافقی
 
 
۱
۱۸
۱۹
۲۰
sunny dark_mode