گنجور

حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۲۲ - در وصف خامهٔ خود

 

خامهٔ مشکین من، تا شده معنی طراز

کرده جهان سخن، تنگ به دانشوران

سر نتواند فراخت، حاسد برگشته بخت

خامه مرا در بنان، تیر بود درکمان

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۲۳ - در وصف شمشیر

 

به کف تیغ من اژدها پیکری ست

اباصولت شیر و خشم پلنگ

در این کاخ ظلمت، درخشان چراغ

به دربای هیجا، تناور نهنگ

ز پاکی گوهر، لبالب ز آب

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۲۴ - در پاسخ نامهٔ مشتاقانهٔ شاه طهماسب ثانی که او را به همراهی خود دعوت کرده بود

 

ای صاحبی که از اثر رنگ و بوی تو

خون کرشمه، در جگر گلستان کنم

گنجینهٔ ضمیر گشایم به مدح تو

دست و دل نیاز، جواهر فشان کنم

صد گلستان بوسهٔ شرم از لب نیاز

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۲۵ - این قطعه را از هند به عالم بزرگ امیر صدرالدین محمد رضوی قمی نوشته و به نجف اشرف فرستاده است

 

حزین، از تقاضای همّت برآنم

که خوان سخن را به اخوان فرستم

ز شوری که از سینه ام موج زن شد

به زخم جگرها، نمکدان فرستم

زکلک عراقی نژاد خود، از هند

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۲۶ - به بعضی از یاران خود نوشته است

 

ای تو نور نظر، ز دیدهٔ ما

رفتی و گل به ما فرستادی

دیده ای را که بود در ره تو

گل نه، خار جفا فرستادی

کرمت را چو نیست پایانی

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۲۷ - این قطعه را در داوری میان شعر جمال الدّین عبدالرّزاق اصفهانی و پسرش کمال الدین اسماعیل به میرزاابوطالب شولستانی نوشته

 

دوش از بَرِ یاری که دلم شیفتهٔ اوست

وز شرح کمال خردش، ناطقه لال است

آمد به برم، قاصد فرخنده سروشی

با نامهٔ عذبی، که مگر آب زلال است

نظمش نتوان گفت، که سلکی ست ز گوهر

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۲۸ - در رثای پدر علامه اش طاب ثراه

 

سپهر از مرگت ای صاف حقیقت، بی صفا گشته

نمی ماند به سرکیفیتی، مینای خالی را

کشیدی تا ز من دست نوازش، ای چمن پیرا

مثل چون بید مجنون گشته ام، آشفته حالی را

تو در پیرانه سر رفتیّ و من هم در غمت پیرم

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۲۹ - در تاریخ فوت اسوهٔ عارفان میر محمّد تقی رضوی خراسانی

 

تا ز عالم فانی، عارف زمان رفته

از تن جهان گویی، عمر جاودان رفته

هر که پیشوا دارد، نور شمع ایمان را

بر سرای ظلمانی، آستین فشان رفته

بهر سال تاریخش، خامه ام نشان می جست

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۳۰ - در تاریخ فوت فاضل بزرگ، شیخ عبدالله گیلانی(رحمهٔ الله علیه)

 

افسوس که صاحبدل دانا ز جهان رفت

نی نی غلطم، بلکه جهان را دل و جان رفت

پیرایه دِهِ صورت و آرایش معنی

مرآت دل و دیدهٔ صاحب نظران رفت

یکتاگهر بحر فضیلت که ز عزت

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۳۱ - اندرز

 

عاقلی، رنجه شد از طعن عدو

قلت هذا عجبٌ کیف یسوغ

راست گر گفته چه رنجی از راست؟

گر دروغ است، چه رنجش ز دروغ

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۳۲ - در حکمت

 

نمود این سوال از فلاطون یکی

ز دشمن چه سان کینه باید کشید؟

جوابش چنین داد، روشن روان

به فضلی که گردد تو را بر مزید

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۳۳ - آزادی دو عالم

 

ای دل، به قدر خواهش، در چشم خلق خواری

آری به قدر حاجت، طالب ذلیل باشد

یک قطره آبرو را، نتوان به زندگی داد

لب تشنه جان سپارم،گر سلسبیل باشد

آزادی دو عالم، در قطع آرزوهاست

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۳۴ - و نیز در اندرز

 

هر روز کز سرور تو ای شاه بگذرد

روزی مرا هم از غم جانکاه بگذرد

آخر، نه راحت تو بماند نه محنتم

این هر دو، چون نسیم سحرگاه بگذرد

بر هر که هست، چون خوش و ناخوش، گذشتنی است

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۳۵ - فقیر جاهل

 

در غمکدهٔ جهان ندیدم

محروم تر از فقیر جاهل

از فقر، ندیده کام دنیا

هم آخرتش ز جهل، باطل

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۳۶ - خطاب به امیری نادان

 

چارپایی شنیده ام مرده است

از امیرکبیر، طال بقاه

چون که سنجیدم این سخن، گفتم

غلط افتاده است در افواه

بعد خویش، آن که چون امیر گذاشت

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۳۷ - دربارهٔ برخی از مردم

 

گفت یاری، حزین بی دل را

خلق را در فساد می بینم

همه مست شراب کبر و حسد

همه غرق عناد می ببنم

وه چه آمد چه شد که نیکان را

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۳۸ - غیر آزادگان

 

غیر آزاده خاطری که بود

برتر از چرخ و انجمش، پایه

باقیان، زیر آسمان هستند

همچو در زیر ماکیان خایه

گر سر از بیضه برکند، باشد

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۳۹ - اژدها

 

ایّام، گرسنه اژدهایی ست

کاو راست نواله، مغز آدم

گشته ست به خون مردمی سرخ

این اشقر دیوزاد را، دم

این تیشهٔ نخل میوه افشان

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۴۰ - مطایبه

 

پرسید دوش ساده دلی از من این سخن

با سینهٔ پرآتش و با دیدهٔ پرآب

کاندر زمانه هر چه بود، نیست بی سبب

خواه آشکار جلوه کند، خواه در حجاب

این معنی ازکجا زده سر، در تعجبم

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۴۱ - و نیز در مطایبه

 

ای فلانی، شگفت نیست مرا

از عجبهای هند و بنگاله

عجب آید از این که زاییده ست

ماچه خر مادر تو، گوساله

حزین لاهیجی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode