جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۴
آن چیست که من از تو و عشق تو ندیدم
وان چیست که در هجر تو از تو نشنیدم
احسنت چنین کن همه خون دل من خور
کاخر بگزافت ز جهان بر نگزیدم
رفتی و بر دشمن من خوش بنشستی
[...]
امامی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴
گفتم که فروغی ز لب لعل تو دیدم
گفتا رقم دلشدگان بر تو کشیدم
گفتم خبرت هست که خون می شودم دل
گفتا ز می خون دلت نیز شنیدم
گفتم که دل از عشق تو بی صبر و قراراست
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۳
روزی بسر کوی خرابات رسیدم
در کوی خرابات یکی مغبچه دیدم
از چشم بشد ظلمت و سرچشمه ی خضرم
چون در خط سبز و لب لعلش نگریدم
نقش دو جهان محو شد از لوح ضمیرم
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » مخمسات » شمارهٔ ۱
آیا که چه از زلف سیاه تو کشیدم
کز جمله جهان مهر جمال تو گزیدم
چون غمزه ی عاشق کش خونریز تو دیدم
از صحبت جان آن نفس امید بریدم
سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۷
نام تو شنیدم رخ خوب تو ندیدم
چون روی نمودی به از آنی که شنیدم
ازمن مبر ای دوست که بی صحبت تو عمر
بادیست که ازوی به جز از گرد ندیدم
شمشیر مکن تیز بخون من مسکین
[...]
نسیمی » دیوان اشعار فارسی » اضافات » شمارهٔ ۳ - مخمس ترکیب
من چون به در کعبه مقصود رسیدم
از قافله وارستم و از راه رهیدم
با ید قلم نسخ بر آن بیت کشیدم
من پند رفیقان موافق نشنیدم
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۵
زخمی به دو صد جان به کف از ناز تو دیدم
دیدم که بس ارزنده متاعست خریدم
ترسیدم از آلودگی دامن پاکت
در پیش تو ز آن بود که در خون نتپیدم
پرواز گلستان نتوان بیمدد ضعف
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۱۵
از قاصد دلبر خبر دل طلبیدم
خاکم به دهن به، که بگویم چه شنیدم
عالم همه در چشم من از یأس سیه شد
جز کسوت پایم به بر دهر ندیدم
آماج جهان ستمم کرد ندامت
[...]
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۷
پیغام تو را گر همه دل بود بریدم
یک بار نگفتم که ندامت نکشیدم
سنگ ستم هیچ کس این ذوق ندارد
بسیار زهر گوشه ی دیوار پریدم
در مجلس اغیار ندانم به که بودی
[...]
آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۶۷۰
زلفین تو را موی بمو گشتم و دیدم
جز دود دل خلق در آن حلقه ندیدم
با شیخ نگو نکته توحید که شرکست
این زمزمه دوش از نی و مزمار شنیدم
حاشا که گهی چیده کلیم از شجر طور
[...]
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۹
دوش از لب نوشش سخنی چند شنیدم
کز نوش لبان رشتهٔ پیوند بریدم
چندی به هوس بر در هر خانه نشستم
عمری به طلب بر سر هر کوچه دویدم
بر دامن او بند نشد دست مرادم
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۳۹ - عارف اصفهانی
در زیر پر خویش کشیده است سر از غم
هر مرغ که از دام تو بگریخته دیدم
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۹۲ - شبنم
من عیش هم آغوشی دریا نخریدم
آن باده که از خویش رباید نچشیدم