قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۵
تا عشق مرا بر سر بازار نیاورد
حسن از نگه گرم، خریدار نیاورد
پهلو به صبا میزند این حرف که گویم
با شانه، که از زلف تو یک تار نیاورد
در خواب، سر زلف تو بسیار گرفتم
[...]
فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۶
تا کی ز صلاح من و زهد تو بگویند
ای کاش برین شهرت بیاصل بمویند
تا کی چمن طاعت ما خوش بنماید
زین باغ ملائک گل اخلاص ببویند
بر نامه ما چند نویسند گناهان
[...]
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۴۴
اصحاب پیمبر همه را نیک مدان فیض
زان قوم بسی بود که از بد بتر افتاد
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۴۴
اصحاب پیمبر همه را نیک مدان فیض
زان قوم بسی بود که از بد بتر افتاد
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۸
تا کی چنینم از مژه خون جگر چکد
این شعلة گداخته از چشم تر چکد
داغ طراوت تو بر آن روی تازهام
ترسم گل نظاره ز دست نظر چکد
هر مرغ را که نامة من زیر بال اوست
[...]
اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۱
دل زخم که جان داغ که گل خار که دارد
حیرت به کف آیینه دیدار که دارد
از ذره گریبان هوا دامن باغ است
گردم نظر از جلوه رفتار که دارد
دامان شفق چاک گریبان تماشا
[...]
اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۲
آنانکه هوس مائده کام شناسند
هر ساغر کم حوصله را جام شناسند
راحت طلبان لذت اندوه چه دانند
این طایفه غم را مگر از نام شناسند
زنار ز تسبیح ندانند اسیران
[...]
اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۴۳
حیرانی ما باغ و بهار است ببینید
آیینه پر از نقش و نگار است ببینید
صحرای عدم مزرعه خار مغیلان
گرد ره ما آبله کار است ببینید
صیاد مرا چشم عدم حلقه دام است
[...]
حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۸۰
تا زلف تو بر دوش و برم سایه فکن شد
هر چاک دلم، جادهٔ صحرای ختن شد
دیدهٔ بخت سیاهم چو گران خواب شود
تیغ مژگان رسای تو سیه تاب شود
سر تسلیم، پی سجدهٔ مستانه به خاک
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۲۱
دیدن نگذارند بر وی گل و باشد
روزی که خزان آید و بر خاک فشاند
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - در فساد قول کسی که محبت خدا را فقط مواظبت بر طاعات می داند
من خاک ره آنکه ره کوی تو پوید
من کشته آن دل که گرفتار تو باشد
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۵۴ - شفایی اصفهانی
از ردّ و قبول دگرانش چه تفاوت
آن بنده که در چشم خریدار درآمد
آن شیخ که از خانه به بازار نمیرفت
مست است به حدی که رهِ خانه نداند
پرستاری ندارم بر سرِبالینِ بیماری
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۳۲ - صفایی نراقی
در حیرتم آیا ز چه رو مدرسه کردند
جایی که در آن میکده بنیاد توان کرد
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۵۵ - خواجوی کرمانی علیه الرحمه
تا تلخی هجران نکشد خسرو پرویز
قدر لب شیرین شکر بار نداند
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۵۹ - داعی شیرازی قُدِّسَ سِرُّه
مجموع مراتب که به هستی شده دائم
امواج و حبابند که در بحر حیاتند
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۷۷ - سعدی شیرازی نَوَّرَ اللّهُ روحه
دل آیینهٔ صورتِ غیب است ولیکن
شرط است که با آینه زنگار نباشد
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۱۷ - فقیر دهلوی عَلَیهِ الرَّحمةِ
درد ما را چاره درد دیگر است
چون خمار می که از می میرود
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۲۵ - قادری هندوستانی
با دوست رسیدیم چو از خویش گذشتیم
از خویش گذشتن چه مبارک سفری بود
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۴۳ - مغربی تبریزی قُدِّسَ سِرُّهُ
هرگز که شنیده است چنین طرفه که یک کس
هم خانهٔ خویش آمد و هم خانه خدا شد
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۴۳ - مغربی تبریزی قُدِّسَ سِرُّهُ
آن گوهر پاکیزه و آن دُرِّ یگانه
چون جوش برآورد زمین گشت و سمال شد