تا کی ز صلاح من و زهد تو بگویند
ای کاش برین شهرت بیاصل بمویند
تا کی چمن طاعت ما خوش بنماید
زین باغ ملائک گل اخلاص ببویند
بر نامه ما چند نویسند گناهان
کو اشگ ندامت که بدان نامه بشویند
داریم نهان سینهٔ از خلق ز خجلت
دانیم خدا داند این را چه بگویند
آرند گروهی حسنات از دل پر درد
ترسند که مقبول نیفتد چه بجویند
جا دارد اگر ما عمل خویش بسنجیم
زان پیش که از ذره و مثقال بجویند
امروز بیا تا گل توفیق بچینیم
فرد است که ز خاک تن ما خار بروید
ای فیض بیا در غم ارواح بموییم
زان پیش که در ماتم اجساد بمویند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تأمل در وضعیت انسانی و معانی واقعی زندگی میپردازد. او به انتقاد از ظاهرگرایی و فریبندگی ظواهر دینی میپردازد و میگوید که تلاشهای ظاهری و زهدهای نادرست، تا کی میتوانند حقیقی باشند. او به درد و گناهان خود اشاره میکند و از ندامت سخن میگوید، همچنین بر اهمیت دروننگری و سنجش اعمال تأکید دارد. در نهایت، شاعر از فیض و لطافت الهی طلب میکند تا در دنیا و آخرت به معانی عمیقتری نایل شود و در غم حقیقت زندگی با هم نوعانش شریک باشد.
هوش مصنوعی: تا کی باید درباره خوبیهای من و خودسازیهای تو صحبت کنند؟ ای کاش این شهرتهای بیاساس و بیمعنا از بین برود.
هوش مصنوعی: چقدر باید تلاش کنیم تا باغی که پر از گلهای صدق و خلوص است، جلوهگری کند و نظر فرشتگان را به خود جلب کند.
هوش مصنوعی: در زندگی ما، چه کسانی وجود دارند که اشتباهات ما را بنویسند و چه کسانی هستند که با اشک پشیمانی، آن نوشتهها را پاک کنند؟
هوش مصنوعی: در دل خود رازی داریم که از ترس خجالت، آن را از دیگران پنهان میکنیم و فقط خدا میداند که چه بر زبان خواهند آورد.
هوش مصنوعی: گروهی سعی میکنند کارهای خوب انجام دهند، اما از این میترسند که مورد قبول واقع نشود؛ بنابراین نمیدانند چه چیزی را باید جستجو کنند.
هوش مصنوعی: قبل از اینکه دیگران بخواهند ما را قضاوت کنند و به عمل ما بپردازند، باید خودمان به کارها و رفتار خودمان توجه کنیم و آنها را بسنجیم.
هوش مصنوعی: امروز بیایید تا برکات و موفقیتها را کنار هم جمع کنیم، چرا که فردا از جسم ما و مشکلاتمان، چیزهایی ناخوشایند و زشتی به وجود خواهد آمد.
هوش مصنوعی: ای فیض! بیا و در غم ارواح ما را با خود ببر تا پیش از آنکه در ماتم اجساد گریه کنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
وان سیب چو مخروط یکی گوی تبرزد
در معصفری آب زده باری سیصد
بر گرد رخش بر، نقطی چند ز بسد
وندر دم او سبز جلیلی ز زمرد
با آن نبرد هیچکس از ماء معین نام
با این نکند هیچکس از خلد برین یاد
شادست به تو دولت و شادی تو بهدولت
همواره چنین خواهم و همواره چنین باد
امروز شد از جاه تو آراسته مسند
و امروز بخندید گل شرع محمد
قطب فلک دولت ابو نصر محمد
آن بخت بدو بوده موافق چه دو فرقد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.