کس نیست که او منتظر وصل شما نیست

جان نیست که آن خاک ره آل عبا نیست

حق معرفت مهر شما در دل ما کاشت

این شدت شوق و شعف از جانب ما نیست

کس نیست که آن قدر شما را نشناسد

[...]

کس نیست که او منتظر وصل شما نیست

جان نیست که آن خاک ره آل عبا نیست

حق معرفت مهر شما در دل ما کاشت

این شدت شوق و شعف از جانب ما نیست

کس نیست که آن قدر شما را نشناسد

[...]

در چهره بی شرم، نشانی ز صفا نیست

تف باد برآن رو که در آن آب حیا نیست

از ذل طمع رست، هرآنکس که به کم ساخت

شهریست قناعت که در آن نام گدا نیست

راضی به دل آزادی یاران نتوان بود

[...]

قانون ادب پرده در صورت و صدا نیست

زین ساز مگو تا نفست سرمه نوا نیست

از هرچه اثر واکشی افسانه دلیل است

سرمایهٔ این قافله جز بانگ درا نیست

هر حرف ‌که آمد به زبان منفعلم ‌کرد

[...]

شایستهٔ درگاه تو هر بی سر و پا نیست

درگاه تو جایی است که گنجایش جا نیست

آتش که درون کار کند شعله ندارد

آن را که دلش سوخته انگشت نما نیست

تا یک نظر از رهگذر دیده درآید

[...]

هر چند گزیر از قبل حکم خدا نیست

قطع امل از فیض ازل نیز روا نیست

دردی که مر او را ز درچاره دوا نیست

تدبیر جز آویخت به شاه شهدا نیست

گلشن به فضای چمن سینه ما نیست

هر دل که نه زخمی خورد از تیغ تو وا نیست

می سوزم و می ترسم از آسیب ز دانش

آوخ که در آتش اثر آب بقا نیست

عمری ست که می میرم و مردن نتوانم

[...]

خوبان جهان از چو جهان مهر وفا نیست

این سلسله را پیشه به جز جور و جفا نیست

آغاز فنا بود، جهان را و چو آغاز

انجام مر این غمکده را غیر فنا نیست

از زهد فروشان بگریزند که دیدیم

[...]

از هیچ دری حاجت درویش روا نیست

وز هیچ رهی درد دل ریش دوا نیست

درویشی و ناچاری و درد من و دل را

درمان و دوا جز کرم و لطف خدا نیست

ما تجربه کردیم دو صد بار دروغ است

[...]

در عشق بدان فرقِ شهنشاه و گدا نیست

کس نیست که در کوی بُتان بی‌سر و پا نیست

در حُسن تو انگشت‌نما هستی و لیکن

در عشقِ تو جز من کسی انگشت‌نما نیست

رسوای تو گشتیم من و دل به جهان نیست

[...]

گویند حکیمان که پس ازمرگ، بقا نیست

ور هست بقا، فکرت و اندیشه بجا نیست

ما را که برنجیم از این زندگی امروز

در سر هوس زیستن و شوق بقا نیست

گر زندگی از بهر غم و رنج و عذابست

[...]

از دست تو کس همچو من بی‌سروپا نیست

گر هست چو من این همه انگشت‌نما نیست

خود عقده خود را ز دل از گریه گشودم

دیدم که کسی بهر کسی عقده گشا نیست

از صفحه زنگاری افلاک شود محو

[...]

تشبیه جمال تو به خورشید روا نیست

این رتبه بلی در خور هر بی سر و پا نیست

گو تا نزند دم دگر از عشق و ارادت

آن را که بپایت سر تسلیم و رضا نیست

از دوست اگر نوش ببینند و اگر نیش

[...]