گنجور

 
میرزا حبیب خراسانی

از هیچ دری حاجت درویش روا نیست

وز هیچ رهی درد دل ریش دوا نیست

درویشی و ناچاری و درد من و دل را

درمان و دوا جز کرم و لطف خدا نیست

ما تجربه کردیم دو صد بار دروغ است

هر کس که بگوید نظر شه به گدا نیست

تا نشنوی از مرده‌دلان این سخن سرد

کاندر همه عالم خبر از آب بقا نیست

ما موعظت شیخ شنیدیم و نکو گفت

لیکن ز دل غمزدگان زنگ‌زدا نیست

در مسجد و در مدرسه سالی دو سه بودم

دیدم سخنی جز دم تزویر و ریا نیست

چه صوفی و چه زاهد و چه رند و چه شاهد

راهش به خدا نیست گر از خویش جدا نیست

این نغمهٔ جان‌هاست که از دل به زبان‌هاست

این رجع صدا چیست اگر صوت ندا نیست

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
مسعود سعد سلمان

آن را که ز عشق تو بلا نیست بلا نیست

آن را که ز هجر تو فنا نیست فنا نیست

سه بوسه همی خواهم منعم مکن ای دوست

تو صوفیی و منع به نزد تو روا نیست

نصرالله منشی

از مرگ حذر کردن دو وقت روا نیست

روزی که قضا باشد و روزی که قضا نیست

مجیرالدین بیلقانی

در گلشن ایام نسیمی ز وفا نیست

در دیده افلاک نشانی ز حیا نیست

بر خوانچه این سبز فلک خود همه قرصی است

و آن هم ز پی گرسنه چشمان چو ما نیست

آسایش و سیمرغ دو نام است که معنیش

[...]

اثیر اخسیکتی

در گلشن ایام نسیمی ز وفا نیست

در دیده افلاک نشانی ز حیا نیست

بر خوانچه مینای فلک خود همه قرص است

و آن هم زپی گرسنه چشمان چوما نیست

پنهای فلک حبر ندارد که به تحقیق

[...]

شیخ محمود شبستری

موجود حقیقی بجز از ذات خدا نیست

مائیم صفات و صفت از ذات جدانیست

هر جا که تو انگشت نهی آیت حق است

زان نیست معین که کجا هست و کجا نیست

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه