ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۵
مر جان مرا روان مسکین
دانی که چه کرد دوش تلقین؟
گفتا چو ستور چند خسپی
بندیش یکی ز روز پیشین
بنگر که چه کردهای به حاصل
[...]

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۲
جاوید زی ای تو جان شیرین
هرگز دل تو مباد غمگین
از راه وفا گسسته ای دل
بر اسب جفا نهاده ای زین
عاشقترم ای پسر ز خسرو
[...]

جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - در نعت رسول اکرم (ص)
ای کرده به زیر پای، کونین
بگذشته ز حد قاب قوسین

خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۶
ای لعل تو پردهدار پروین
وای زلف تو سایبان نسرین
چشم تو ز نیم زهر غمزه
خون کرد هزار جان شیرین
صد عیسی دردمند را بیش
[...]

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲ - نعت پیغمبر اکرم (ص)
خرگاه برون زدی ز کونین
در خیمه خاص قاب قوسین

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳ - برهان قاطع در حدوث آفرینش
با پرده دریدگان خودبین
در خلوت هیچ پرده منشین

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۵ - در مدح شروانشاه اختسان بن منوچهر
صاحب جهت جلال و تمکین
یعنی که جلال دولت و دین

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۹ - در نصیحت فرزند خود محمد نظامی
ای چارده ساله قرةالعین
بالغ نظر علوم کونین

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۰ - یاد کردن بعضی از گذشتگان خویش
ساقی ز میو نشاط منشین
میتلخ ده و نشاط شیرین

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۴ - رفتن پدر مجنون به خواستاری لیلی
وآن زینت قوم را به صد زین
خواهد ز برای قرهالعین

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۹ - آگاهی مجنون از شوهر کردن لیلی
سلطان رخت به چتر مشگین
هم ملک حبش گرفت و هم چین

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۵ - رسیدن نامه لیلی به مجنون
گه گوید نام و ننگ بنشین
کز کبک قوی تراست شاهین

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۱
ای روی تو آفتاب کونین
ابروی تو طاق قاب قوسین
بر روی جهان ندیده چشمی
نقدی روشن چو چشم تو عین
جز چشمهٔ کوثر لب تو
[...]

نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل چهارم
ای کرده بزیر پای کونین
بگذشته ز حد «قاب قوسین»

سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » باب هفتم » داستان شتر با شتربان
ای مرهمِ صد هزار خسته
وی شادیِ صد هزار غمگین
وی از همه روبها ندیده
رایِ تو ظلامِ روی تخمین

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۳۲
ای دشمن عقل و جان شیرین
نور موسی و طور سینین
ای دوست که زهره نیست جان را
تا از تو نشان دهد به تعیین
ای هر چه بگویم و نویسم
[...]

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۴ - در طیران آن سیمرغ قاف قران سوی سواد ما زاغ با طاوس سدره یمد لله ظلها علینا
بست از دو دوال بند نعلین
شهبند غرض به قاب قوسین
