هر روز بگه ز در درآیی
بر دست شراب آشنایی
بر ما خوانی سلام سوزان
یا رب، چه لطیف و خوش، بلایی!
ما را ببری ز سر به عشوه
دیوانه کنی، و های هایی
ما را چه عدم، چه هست، چون تو
در نیست، وجود مینمایی
دی کرده هزار گونه توبه
بگرفته طریق پارسایی
چون بیند توبه روی خوبت
داند که عدوی تو بهایی
بگریزد توبه و دل او را
فریادکنان، بیا، کجایی؟
گوید که: « رسید مرگ توبه
از توبه دگر مجو کیایی
توبه اگر اژدهای نر بود
ای عشق، زمرد خدایی
ترجیع نهم به گوش قوال
تو گوش رباب را همی مال
ای بسته ز توبه بیست ترکش
بستان قدحی رحیق و درکش
زیرا که فضای بیامانست
آن زلف معنبر مشوش
ای شاهد وقت، وقت شه رخ
سودت نیکند رخ مکرمش
بینی کردن چه سود دارد؟
با آن که دهان زنی چو گربش
سجده کن و سر مکش چو ابلیس
پیش رخ این نگار مهوش
از شش جهت است یار بیرون
پرنور شده ز روش هر شش
دلدار امروز سخت مستست
پرفتنه و غصه و مخمش
جان دارد صدهزار حیرت
از حسن منقش منقش
از عشق زمین پر از شقایق
در عشق فلک چنین منعش
خاموش و شراب عشق کمنوش
ایمن شو از ارتعاش و مرعش
چون لعل لبت نمود تلقین
بر دل ننهیم بند لعلین
تا ساقی ما توی بیاری
کفرست و حرام، هوشیاری
ای عقل، اگرچه بس عزیزی
در مست نظر مکن به خواری
گر آن، داری، نکو نظر کن
کان کو دارد، تو آن نداری
گر پای ترا بتی بگیرد
یکدم نهلد که سر به خاری
دیوانه شوی که تو ز سودا
در ریگ سیاه، تخم کاری
در مرگ حیات دید عارف
چون رست ز دیدهای ناری
نورآمد و نار را فرو کشت
دی را بکشد دم بهاری
در چشم تو شب اگرچه تیرهست
در دیدهٔ او کند نهاری
میگوید عشق با دو چشمش
« مستی و خوشی و پرخماری »
بس کردم، تا که عشق بیمن
تنها بکند سخن گزاری
امروز دلست آرزومند
چون طره اوست بند بربند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عشق و حالتهای مستی و شورانگیز آن میپردازد. شاعر از معشوقش درخواست میکند که هر روز به او نزدیک شود و او را با عشقش مسحور کند. او به زیبایی و لطافت معشوق اشاره کرده و بیان میکند که توبه و پارسایی در برابر زیبایی معشوق بیفایده هستند. شاعر از عشق به عنوان نیرویی قوی و غیرقابل کنترل یاد میکند که انسان را به دیوانگی میکشاند و او را از توبه فراری میدهد. در پایان، شاعر به لذتهای عشق و مستی ناشی از آن تأکید میکند و میگوید عشق، به رغم دشواریها، زندگی را زیبا و دلانگیز میسازد.
هوش مصنوعی: هر روز بگو که بیا و در را باز کن، تا بر دستانم شراب آشنایی داشته باشی.
هوش مصنوعی: ای خدا، سلامی که بر ما نازل میشود، چقدر سوزان و دلنشین است! این احساس، چه زیبا و دلپذیر است!
هوش مصنوعی: ما را با جاذبههای خود به گونهای مغلوب کن که دیوانهوار عاشق تو شویم و به حالت آشفتهای بیفتیم.
هوش مصنوعی: ما را چه اهمیت دارد که وجود داریم یا نداریم، زیرا وقتی تو وجود نداری، حتی در نبودت نیز جلوهای از وجود را به ما میدهی.
هوش مصنوعی: به هزار روش توبه کرده و راه پارسایی را در پیش گرفته است.
هوش مصنوعی: زمانی که دشمن و معاند تو beauty و زیبایی تو را ببیند، متوجه میشود که برای تو ارزشی قائل نیست.
هوش مصنوعی: توبه از دل او فرار میکند و او با صدای بلند میگوید: بیا، کجایی؟
هوش مصنوعی: میگوید: «مرگ به تو میرسد، پس از این تلاش برای توبه نکن، زیرا این آخرین فرصت توست.»
هوش مصنوعی: اگر توبه به اندازه یک اژدهای نر بزرگ و قوی بود، ای عشق، میتوان گفت که همچون زمردی از خود خداست.
هوش مصنوعی: به قاری میگویم که نغمات زیبایم را بشنود و همزمان به ساز رَبَاب هم توجه کند.
هوش مصنوعی: ای کسی که به خاطر توبهات خود را محدود کردهای، یک جام شراب خوشطعم بگیر و آن را بنوش.
هوش مصنوعی: زیرا که آن زلف زیبا و افسونگر، همواره فضایی پرتنش و بیرحم را ایجاد میکند.
هوش مصنوعی: ای معشوق زمان، زمان به زیباترین شکل، چهره نیکوی تو را رونق میبخشد.
هوش مصنوعی: چه فایدهای دارد که کسی را نصیحت کنی، وقتی خود او در عمل به اطلاعاتت توجهی نمیکند و همچنان به کار خود ادامه میدهد؟
هوش مصنوعی: سجده کن و سر را پایین بگذار، همچون ابلیس که در برابر زیبایی این معشوق سرکشی کرد.
هوش مصنوعی: یار من از همه جهات جلوهگری میکند و نورانی است، به طوری که از هر سوی روشنیاش دیده میشود.
هوش مصنوعی: محبوب امروز در حالت مستی قرار دارد و در میان آشفتگی، غم و اندوه زندگی میکند.
هوش مصنوعی: این جمله به زیبایی و پیچیدگی جذابیت اشاره دارد. احساسات متنوع و شگفتیهایی که در مورد جذابیت و قلمرو زیبایی وجود دارد، به گونهای است که جان انسان را پر از حیرت و شگفتی میکند. زیبایی که به وضوح و با جزئیات خاصی نمایان است، میتواند تأثیر عمیقی بر روح و ذهن انسان بگذارد.
هوش مصنوعی: از عشق، زمین پر شده از گلهای شقایق و در عشق آسمان، چنین جاذبهای وجود دارد.
هوش مصنوعی: در سکوت و با نوشیدن کم از شراب عشق، خود را از دغدغهها و نوسانات زندگی محفوظ نگهدار.
هوش مصنوعی: وقتی لبهای تو رنگ لعل (گوهری) دارند، صحبتهای دل را تحت تأثیر قرار میدهند و هیچ چیز نمیتواند آنها را از این تأثیر دور کند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که ساقی ما در میخانه بیاید، خودداری و هوشیاری کار درست و مناسبی نیست.
هوش مصنوعی: ای عقل، هرچند تو بسیار ارزشمندی، اما در حالت غفلت و مستی، خودت را کوچک و بیارزش نکن.
هوش مصنوعی: اگر چیزی خوب و ارزشمند داری، بهتر است به آن توجه کنی؛ چون کسی که آن را داراست، تو آن را نداری.
هوش مصنوعی: اگر پای تو را مجسمهای بگیرد و یک لحظه تو را رها نکند، باید که سر به سختی و مشکلات بسپاری.
هوش مصنوعی: اگر دیوانه شوی، در حالی که از نگرانی و دلشکستگی در شنهای سیاه، دانهای میکاری.
هوش مصنوعی: عارف در مرگ، زندگی را مشاهده میکند، مانند کسی که از دیدگاههای آتشین و پرشور رهایی یافته است.
هوش مصنوعی: نور پدیدار شد و آتش را خاموش کرد، روز و زمان را به پایان میرساند و بهار به زندگی میبخشد.
هوش مصنوعی: در چشمان تو اگرچه شب و تیرگی وجود دارد، اما در نگاه او، روز و روشنی بخشایندهای وجود دارد.
هوش مصنوعی: عشق با دو چشمانش احساساتی همچون سرخوشی و شیدایی را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: من دیگر تصمیم گرفتم که عشق بدون من صحبت کند و من از آن کنارهگیری کنم.
هوش مصنوعی: امروز دل من آرزوی دیدن او را دارد، مانند رشتههای مو که به هم گره خوردهاند و به هم متصلند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.