نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲ - نعت پیغمبر اکرم (ص)
برخیز هلا نه وقت خواب است
مه منتظر تو آفتاب است
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳ - برهان قاطع در حدوث آفرینش
جویی که دراین گل خراب است
خاریدهٔ باد و چاک آب است
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۵ - در مدح شروانشاه اخستان بن منوچهر
بر دشمن اگر فراسیاب است
تنها زدنش چو آفتاب است
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۵ - در مدح شروانشاه اخستان بن منوچهر
صد رستمش ارچه در رکاب است
لشکر شکنیش ازین حساب است
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۹ - در نصیحت فرزند خود محمد نظامی
با این که سخن به لطف آب است
کم گفتن هر سخن صواب است
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۵ - زاری کردن مجنون در عشق لیلی
واکنون که گلش رحیل یاب است
این قطره که ماند ازو گلاب است
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۱ - رسیدن نوفل به مجنون
ور چشمهٔ این سخن سراب است
بگذار مرا ترا ثواب است
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۲ - جنگ کردن نوفل با قبیلهٔ لیلی
او را چه بری که آفتاب است
تو دیو رجیم و او شهاب است
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۵ - رهانیدن مجنون آهوان را
وان سینه که رشک سیمِ ناب است
نه در خور آتش و کباب است
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۰ - رفتن پدر مجنون به دیدن فرزند
کای جان پدر نه جای خواب است
کایام دو اسبه در شتاب است
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۰ - رفتن پدر مجنون به دیدن فرزند
آن رودکده که جای آب است
از سیل نگر که چون خراب است
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۴ - نیایش کردن مجنون به درگاه خدای تعالی
در عشق که وصل تنگ یاب است
شادی به خیال، یا به خواب است
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۱ - غزل خواندن مجنون نزد لیلی
وان دل دل تو چنین صواب است
یعنی دل من دلی خراب است
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲
آن ماه دو هفته در نقاب است
یا حوری دست در خضاب است
وان وسمه بر ابروان دلبند
یا قوس قزح بر آفتاب است
سیلاب ز سر گذشت یارا
[...]
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲
وان وسمه بر ابروان دلبند
یا قوس قزح بر آفتاب است
بازآی که از غم تو ما را
چشمی و هزار چشمه آب است
فرمان برمت به هر چه گویی
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۱۸ - نامه نبشتن، لیلی، از دودهای دل، سوی مجنون، و ماجرای دل دزدیده، بران آشنا، عرضه کردن
هر تاب که بر تو زآفتاب است
سوزش همه بر من خراب است
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۴
این شیشهٔ ما پر از گلاب است
گفتیم گلاب و در کل آب است
آب است و حباب این می و جام
آبش می و جام ما حباب است
نقشی که خیال غیر بندد
[...]
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵
جامیست پر آب و عین آب است
وین جام شراب ما حباب است
موج است حجاب ما در این بحر
یا آب که آب را حجاب است
مستیم مدام در خرابات
[...]
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶
موج است و حباب هر دو آب است
آبست که صورتاً حباب است
روشن بنگر که آفتابی
بنموده جمال و مه نقاب است
صورت دیدی و ماه گفتی
[...]