میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۴۱
این کیست چنین ستاده سرمست
مست از می و جام باده در دست
مانند تو مه بر آسمان نیست
باور نکنم که در زمین هست
بنشین که خروس صبح برخاست
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۶۳
ای مغبچه کو ره خرابات
تا باز رهم از این خرافات
از شاهی عرصه گاه شطرنج
صد بار نکوتر ار شوم مات
ای پیر خرد ره رهائی
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۹۵
آن جامه بر آن بدن چه زیباست
وان پیرهنش بتن چه رعناست
سنگین دلش از بدن هویدا
سیمین بدنش ز جامه پیداست
آن حله آتشین بر آن تن
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۹
در دشت مرو بصید نخجیر
در شهر بیا و صید کن شیر
سرها سپر است، اگر کشی تیغ
دل ها هدف است، اگر زنی تیر
مژگان تو خود بس است زوبین
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۱
بر خیز که خاست باد شبگیر
موذن بمناره گفت تکبیر
تو نیز چو باد و چون موذن
گر باده خوری بنوش شبگیر
سرخی شفق سپیدی صبح
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۵
زان طره در هم دل آویز
زان پسته بر هم شکر ریز
آن لعل لبان شورش انداز
وان نگرس مست فتنه انگیز
جمعی همه بیقرار و من هم
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۴
ای آفت جان و فتنه هوش
وی سرو روان و چشمه نوش
آن پسته چرا دهان ببسته است
وان غنچه چرا نشسته خاموش
برخیز و برو بیا و بنشین
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۲
آن لعل لب و دهان خندان
مپسند چنین خموش چندان
آخر نمکی بپاش از آن لب
بر ریش درون دردمندان
ما دیده بکس نمیگشائیم
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۹
گر تلخ کنی و گر ترش روی
ور چین فکنی میان ابروی
دل باختگان بجان پسندند
هر بد که کنی بجای نیکوی
ما دست نمی نهیم از این پای
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » مدایح » شمارهٔ ۶ - ترکیب بند
ای گلرخ دلفریب خود کام
وی دلبر دلکش دل آرام
شد وقت که باز دور ایام
گامی بزند موافق کام
برخیز تو نیز آسمان وار
[...]