در دشت مرو بصید نخجیر
در شهر بیا و صید کن شیر
سرها سپر است، اگر کشی تیغ
دل ها هدف است، اگر زنی تیر
مژگان تو خود بس است زوبین
ابروی تو خود بس است شمشیر
زلف تو بخواب دیدم و رفت
از تیره شب فراق تعبیر
گفتم که مگر فرو نشانم
این آتش دل بآب تدبیر
هر خانه زیاد گشت ویران
آباد نمی شود بتعمیر
شاید که بعاقلان بگویند
دیوانه گسسته باز زنجیر
دادم ببهای بوسه ای جان
دیگر چه دهم برای توفیر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به وصف عشق و عواطف شاعرانه میپردازد. شاعر به شکار شیر در دشت مرو اشاره میکند و از قدرت و زیبایی معشوق سخن میگوید. او به طور استعاری، ابروی معشوق را به شمشیر و مژگان او را به نیزه تشبیه میکند. شاعر از درد فراق و تلاش برای فراموشی میگوید و به ویرانی زندگی ناشی از عشق بیپاسخ اشاره میکند. در نهایت، او از دلبستگی عمیقش به معشوق سخن میگوید و به ارزش بوسههایی که به معشوق داده اشاره میکند، خواستار پاسخ مناسب از سوی معشوق است.
هوش مصنوعی: در دشت زرافه را نگیری و به شهر بیایی و شیر بگیری.
هوش مصنوعی: اگر سرها سپر باشند، یعنی در برابر خطرها و مشکلات، باید محافظت کرد. اگر عاشقانه به دلها حمله کنی، به قلبها آسیب میزنی. در واقع، آنچه در نظر است، آسیب زدن به احساسات و عواطف دیگران است، نه صرفاً آسیب فیزیکی.
هوش مصنوعی: مژههای تو به تنهایی کافی هستند و ابروی تو به اندازهی یک شمشیر تیز و خطرناک است.
هوش مصنوعی: در خواب، موی تو را دیدم و از تاریکی شب جدایی، به روشنایی راه یافتم.
هوش مصنوعی: گفتم شاید بتوانم با تدبیر و فکر درست، آتش دل را خاموش کنم.
هوش مصنوعی: هر خانهای که زیاد خراب شود، با تعمیر کردن به حالت آباد و سالم خود برنمیگردد.
هوش مصنوعی: شاید افراد عاقل بگویند که دیوانه از زنجیر خودش رنجیده و آزاد شده است.
هوش مصنوعی: من برای یک بوسهی تو جونم رو دادم، حالا برای تو دیگه چه چیزی میتوانم تقدیم کنم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گفتم که پیامبری تو یا پیر
گفت او که دوئی ز راه برگیر
دل پردهٔ عشق توست برگیر
جان تحفهٔ وصل توست بپذیر
تن هم سگ کوی توست دانی
دانم که نیرزدت به زنجیر
گفتی که بجوی تا بیابی
[...]
هم در تو به صد هزار تشویر
دارد رقم هزار تقصیر
ای رای تو بر سپهر تدبیر
صورتگر آفتاب تقدیر
راز کره پیاز مانند
پیش دل تو برهنه چون سیر
خاتون زمان بدست شبگیر
برداشت ز چهره پرده قیر
شب کحل شد و چو مردم کهل
آمیخت سواد قیر با شیر
نور رخ یوسف سماوی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.