فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۵
بردی به تازه باز دل ای جان چه داشتی
افکندیش در آتش سوزان چه داشتی
انداختی به جام امیدم می هوس
با این خراب ساغر حرمان چه داشتی
مردی به روز وصل فصیحی ز رشک غیر
[...]
فصیحی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷ - مفاخره و مدح حافظ محب علی
بازم نفس به لجه فیضی شناورست
کش کمترین صدف شرف هفت گوهرست
خلدی شکفت بر سر هر شاخ گلبنم
آری بهار طبع مرا رسم دیگرست
فیضی به تازه بر نی کلکم فشاندهاند
[...]
فصیحی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸ - مدح حسین خان شاملو
ساقی بیار باده که نوروز اکبرست
رنگ بهار تازهتر از روی دلبرست
هر چند کیمیای چمن خنده گلست
مگذار داغ لاله که کبریت احمرست
هر قطره خون که از نفس بلبلان چکد
[...]
فصیحی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹ - در مذمت دنیا و منقبت علیبن موسیالرضا علیه السلام
ای دل غذای روح ازین خاکدان مخواه
طوفان درین تنور مهیاست نان مخواه
گر خانهزاد درددلی از دوا گریز
ور خوشنشین پنجه گرگی شبان مخواه
در نوش نیش غرقهشو و کام دل مجوی
[...]
فصیحی هروی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱ - در عذر خواهی
ای سیدی که نور سیادت ز روی تو
رخشد چنان که از تتق صبح آفتاب
طفلان شوخطبع معانی ز خاطرت
عریان چو سوی صفحه شتابند بی حجاب
ناموس دودمان سخن چون که کلک تست
[...]
فصیحی هروی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳ - هجویه
ای آصف صبا به سلیمان غور گوی
نقل مجالس کرم افسانه شماست
هرگز ندیده سفرهاتان نان و طرفه آنک
مهمانسرای حاتم طی خانه شماست
جز هیچ هیچ نیست درین انجمن مگر
[...]
فصیحی هروی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۰ - در تقاضای هیزم
ای آنکه دست تربیت آفریدگار
نخلی چو نخل همت تو با ثمر نکشت
مشاطه سخای تو از زیور قبول
یوسف لقا کند طمعی را که هست زشت
دزدم به دست حرص ز بس قحط هیزمست
[...]
فصیحی هروی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۰ - مدح حسینخان شاملو
دی در بهار صبح درون آمد از درم
بختم شکفته روی تر از صبح نوبهار
در کسوت سیاه ز حسن قبول بود
بسیار دلفریبتر از طره نگار
روشن دل آن چنان که ز صد جان فزون نمود
[...]
فصیحی هروی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۰ - ماده تاریخ قصر گازرگاه هرات
منت خدای را که سپهر کمال شد
گازرگه آن طراوت فردوس را ضمان
در عهد شاه عادل عباس پادشاه
از سعی افتخار سلاطین حسینخان
گویی نسیم لطف مسیحا دمش سرشت
[...]
فصیحی هروی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۳ - در تهنیت نوروز و مدح حسینخان شاملو
ساقی بیا و از میم آشفته حال کن
مغزم ز ترکتاز طرب پایمال کن
ز آن آفتابمنش جرعهای بریز
در جام لطف و بدر غمم را هلال کن
خمیازههای مهر به یک جرعه آخرست
[...]
فصیحی هروی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۷ - در منقبت سلطان ابوالحسن علی بن موسیالرضا علیهالسلام
ای دیده از فروغ جمال تو لالهزار
اندیشه از تصور حسن تو نوبهار
قومی که منکرند وجود بهشت را
بینند اگر جمال تو گرند شرمسار
تیغی کشیده غمزه شوخت که قدسیان
[...]
فصیحی هروی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۲
ایزد جزای مستی من کی دهد مگر
لب تشنه در شراب شعور افکند مرا
فصیحی هروی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۵
گفتیم بشکفیم دو روزی در این چمن
دیدیم روی عالم و بد شد شگون ما
چون شعله پرتب است درون و برون ما
تبخاله میزند لب خنجر ز خون ما
فصیحی هروی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۳
غمهای مرده در دل ما زنده کرد هجر
گویا شب فراق تو روز قیامت است
فصیحی هروی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۳۶
کاش آن کسان که پرسش بیمار غم کنند
چون تیغ بیمضایقه زخمی کرم کنند
فصیحی هروی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۳۷
فرداست وعده جنت و امروز شد نصیب
آری خلاف وعده کریمان چنین کنند
فصیحی هروی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۴۹
هرگز مباش آتش سوزان سپند باش
خود را بسوز و دفع هزاران گزند باش
چون شعله سر مکش که برآرند از تو دود
شو خاک راه و در دو جهان سربلند باش
فصیحی هروی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۵۰
این پردههای حسن نظر تیره میکند
یک پرده بر جمال خود از آفتاب پوش
فصیحی هروی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۶۲
خار ترم که تازه ز باغم درودهاند
محروم بوستانم و مردود آتشم
فصیحی هروی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۶۸
ما زهر قاتلیم فصیحی نه شهد ناب
مرد طپانچه خوردن بال مگس نهایم