گنجور

 
فصیحی هروی

ای آنکه دست تربیت آفریدگار

نخلی چو نخل همت تو با ثمر نکشت

مشاطه سخای تو از زیور قبول

یوسف لقا کند طمعی را که هست زشت

دزدم به دست حرص ز بس قحط هیزم‌ست

گاهی ستون کعبه و گاهی در کنشت

امروز از آن مصالح دوزخ بده که ما

فردا دهیم وام تو حاصل بهشت