گنجور

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۰

 

ای لاله زار آتش روی تو آب روی

بر باد داده آب رخ من چو خاک کوی

از من مشوی دست که من بیتو شسته ام

هم روبآب دیده و هم دست از آبروی

با پرتو جمال تو خورشید گو متاب

[...]

خواجوی کرمانی
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۴

 

دی بامداد آن صنم آفتاب روی

بر من گذشت همچو مه اندر میان کوی

خورشید در کشیده رخ از شرم طلعتش

زآن سان که سایه درکشد از آفتاب روی

گفتم مگر که نیت حمام کرده ای؟

[...]

سیف فرغانی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸۵

 

گر صد هزار ازین غم و دردم رسد به روی

دانی که از در تو نگردم به گفت و گوی

پشتم به هرکه عالم و رویم به روی تست

آیا بود که باز نشینیم روبه روی

ای باد اگر به جانب آن ماه بگذری

[...]

جهان ملک خاتون
 

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۶

 

بلبل، ز شاخِ سرو، به گلبانگِ پهلوی

می‌خوانْد دوش، درسِ مقاماتِ معنوی

یعنی بیا، که آتشِ موسی، نمودْ گُل

تا از درخت، نکته‌ی توحید بشنوی

مرغان باغ، قافیه‌سنجند و بذله‌گوی

[...]

حافظ
 

شمس مغربی » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۷

 

زد حلقه دوش بر دل ما یار معنوی

گفتم که کیست گفت که در باز کن توی

گفتم که من چگونه توام گفت ما یکیم

از بهر روی پوش نهان گشته در دوی

ما و منی و او و توئی شد حجاب تو

[...]

شمس مغربی
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۹۱۹

 

بگشای ساقیا به لب شط سر سبوی

وز خاطرم کدورت بغدادیان بشوی

مهرم به لب نه از قدح می که هیچ کس

ز ابنای این دیار نیرزد به گفت و گوی

از ناکسان وفا و مروت طمع مدار

[...]

جامی
 

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۲

 

گل زد به باغ صبحدم اورنگ خسروی

برداشت بلبل از چمن آهنگ پهلوی

یعنی بساط سبزه شد از لطف باد نو

عهد نشاط را تو هم از باده ده نوی

با ما نمی زند دم لطف آن که تعبیه ست

[...]

جامی
 

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۰

 

ای غنچهٔ تو در سخن از سر معنوی

نخلت کرشمه‌بار ز انفاس عیسوی

شیرین‌خرام من گذری کن به بوستان

تا گل به مقدمت فگند تاج خسروی

گل‌های نوشکفته به وصف تو در چمن

[...]

بابافغانی
 

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۷

 

دارد نسیم گل دم جانبخش عیسوی

تا بوی گل ز گلشن مقصود بشنوی

آیینه ی جمال تو در چشم اهل دید

دارد هزار جلوه ی صوری و معنوی

ما را چو در سخن لب لعل تو جان دهد

[...]

بابافغانی
 

سیدای نسفی » شهر آشوب » شمارهٔ ۳۵۱ - طراح

 

دلبر طراح من دارد عجب آی و روی

کرده پیدا از برای عاشقان طرح نوی

سیدای نسفی
 

قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۰

 

هرگز به کام دل ننشستیم رو‌به‌روی

یک لحظه با وصال تو ای ترک تند خوی

خضر آن‌قدر که داشت غم آب زندگی

داریم ما به شربت تیغ تو آرزوی

بر چشم من خرام و زمانی قرار گیر

[...]

قصاب کاشانی
 

قائم مقام فراهانی » منشآت » رساله‌ها » رساله عروضیه

 

زیرا که چون ببحر قواعد فرو شوی

بازی خوری وهر چه نه از شیخ بشنوی

قائم مقام فراهانی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۲

 

راه دیار یا مرا ای صبا بپوی

از تاب هجر و حسرت وصل منش بگوی

کای سست عهد ماه ستمکار کند مهر

وی سخت خشم یار دلازار تند خوی

ای شاه زود رنج من ای یار دیر صلح

[...]

صفایی جندقی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » مسمط بهاریه در نعت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه فرماید

 

از پر فراشت مرغ سلیمان به سر لوی

بر تارک چکاوه بود تاج خسروی

در آستین گل ید بیضای موسوی

موسیجه موسیست و چمن وادی طوی

صفای اصفهانی
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۷۳ - به شکرانهٔ بازوی قوی

 

برخیز ساقیا بده آن جام خسروی

تا درکشم به یاد شهنشاه پهلوی

شاها به شوکت تو زیانی نمی‌رسد

گر یک نصیحت از من درویش‌ بشنوی

بنشین درون قلب رعیت که‌ این مکان

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۸۸ - لغز

 

آن خوبروی دلبر همچون سبیک زر

آمد به مجلس اندرو بنشست پیش روی

لعلش به لب مزیدم طعم شراب داد

بی‌دردسر شرابی در صندلین سبوی

آتش بر او گرفتم بوی عبیر داد

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - در مدح امیر البرره و قاتل الکفره علی علیه‌السلام

 

وقت است تا شویم ز هر کس کناره جوی

با ساقی افکنیم بساطی کنار جوی

گردیم هم ترانه بمرغان بذله‌گوی

در پای گل بریم ز مرغان به بذله‌گوی

صغیر اصفهانی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode