گنجور

 
۱
۲
۳
 

صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۵۴

 

از آفتاب چاشنی صبح شد بلند

عمر دوباره یافت ز راه گداز قند

بگذار تا به داغ رهایی شود کباب

صیدی که همچو تاب نپیچد بر آن کمند

ما را چه نسبت است به مجنون که جوش ما

[...]

۸ بیت
صائب
 

صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۷۳

 

وقت است نوبهار در عیش وا کند

باغ از شکوفه خنده دندان نما کند

جامی به گردش آر که این کهنه آسیا

وقت است استخوان مرا توتیا کنند

امروز چون حباب درین بحر آبگون

[...]

۷ بیت
صائب
 

صائب » دیوان اشعار » ابیات منتسب » شمارهٔ ۴۰

 

جمعی که زیر چرخ شبی روز کرده اند

چون شمع، دل خنک به نسیم سحر کنند

۱ بیت
صائب
 

فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۶۹

 

گفتم همیشه فیض دعای تو می‏‌کند

گفت این دعا ملائک هفت آسمان کنند

۱ بیت
فیض کاشانی
 

فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۶۹

 

گفتم همیشه فیض دعای تو می‏‌کند

گفت این دعا ملائک هفت آسمان کنند

۱ بیت
فیض کاشانی
 

سیدای نسفی » شهر آشوب » شمارهٔ ۳۵۶ - کلندگر

 

شوخ کلندگر که به جان شعله می زند

در هر زمین که دید مرا رود می کند

۱ بیت
سیدای نسفی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۵

 

در سینه آنچه این دل مایوس می کند

کی در فرنگ نالهٔ ناقوس می کند

آنجا که سرو قد تو آراست بزم رقص

رنگ پریده مستی طاؤس می کند

گر حکیمانه زند کس چو تو ساغر جویا

[...]

۳ بیت
جویای تبریزی
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۵

 

آن ماهوش که در همه جا جلوه می کند

خورشید در خرابهٔ ما جلوه می کند

در سینه های روشن و در دیده های پاک

دایم ز فیض صلح و صفا جلوه می کند

از موج خیز حادثه بی طاقتی چرا

[...]

۹ بیت
سعیدا
 

فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴

 

ای خنده تو راهزن کاروان قند

ما نیش عشق خورده و لعل تو نوشخند

برخاست نیشکر که ز قد تو دم زند

از هم جدا جدا شد و ببریده بندبند

مردم سپند بر سر آتش نهند و تو

[...]

۱۱ بیت
فروغی بسطامی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۲۱ - فغانی شیرازی

 

آن آتشی که از شجرِ طور شد بلند

منکر مشو که از در و دیوار دیده‌اند

۱ بیت
رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۲۱ - فغانی شیرازی

 

آن آتشی که از شجرِ طور شد بلند

منکر مشو که از در و دیوار دیده‌اند

۱ بیت
رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۹۴ - ناصر خسرو علوی

 

در بزم گاه مالک شاخ زبانه‌اند

این ابلهان که در طلب حوض کوثرند

۱ بیت
رضاقلی خان هدایت
 

قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۴۶

 

ای خواجه هر خطا که کنی خود به خود کنی

رو شرمی از خدا کن و بر دیگران مبند

موی دراز ریش اگر کوسه برکند

هم بر دراز ریش بود جای ریشخند

۲ بیت
قاآنی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۲

 

باید دلی که درک معانی کند ز پند

باید سری که گوش دهد پند سودمند

هوشی مرا که فهم سخن می نمود نیست

دیوانه را چه سود سرون به گوش پند

او خود نبود حور و بر این حیرتم که بود

[...]

۸ بیت
صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۳

 

چون بگسلم نه زلف توکز هر شکنج و بند

تنها ز من هزار دل آوره در کمند

نتوان بریدنم ز تو پیوند دوستی

ور بند بندژ من همه از هم جدا کنند

منع از گدای خود مکن ای شه که عیب نیست

[...]

۹ بیت
صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۲۰

 

زینب به زاری آمد و زد صیحه ای بلند

وز برق آه شعله به هفت آسمان فکند

۱ بیت
صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۲۲

 

گفت این و سر چو خاک رهش در قدم فکند

و افغان اهل بیت بر افلاک شد بلند

۱ بیت
صفایی جندقی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲۵ - وله

 

از بیم آصف ای تتری ترک نوشخند

چندی دراصفهان نفکندی بکس کمند

نز زنده رود کشته بدت تا بهیرمند

نه ازهری زدی علم جور تا هرند

۲ بیت
جیحون یزدی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۱۷ - در نیمه شعبان و مدح حضرت حجت(ع)

 

تا گردن اعادی دین را کند ببند

او را فلک بدادی از کهکشان کمند

سازد چو شقه علم عدل را بلند

گرگ گرسنه طعمه فرستد به گوسفند

۲ بیت
صامت بروجردی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » مسمط بهاریه در نعت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه فرماید

 

زلف تو مشک ناب فروهشته بر پرند

بر پای دل ز یک سر مویت هزار بند

تا شد لوای عشق تو از بام دل بلند

بنیان هستی من و ما را ز بیخ کند

۲ بیت
صفای اصفهانی
 
 
۱
۲
۳
 
تعداد کل نتایج: ۴۳