گنجور

 
۱
۱۳
۱۴
۱۵
۱۶
 

قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۱- در مصیبت سیدالثقلین و فخرالکونین حضرت اباعبدالله ا‌لحسین علیه السلام گوید

 

بارد! چه؟ خون! که؟ دیده! چسان؟ روز و شب! چرا؟

از غم! کدام غم؟ غم سلطان اولیا

نامش که بد؟ حسین! ز نژاد که‌؟ از علی

مامش که بود؟ ‌فاطمه‌ جدش که‌؟ ‌مصطفی!

چون شد؟ شهید شد! به کجا؟ ‌دشت ماریه

[...]

۲۳ بیت
قاآنی
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲

 

سلطان چرخ دوش چوشد سوی خاورا

روی سپهر شد ز ثریا مجدرا

چشمم زهجر ان بت بی مهر ماه چهر

اختر گهی شمرد وگهی ریخت اخترا

گاهی ز گریه بودم چون ابر نوبهار

[...]

۱۵۷ بیت
بلند اقبال
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱ - قطعه

 

انبار دار صاحب دیوان کشیده تیغ

خون ریزد از خلایق وباکش نه از خدا

یا رب نجات ده به خلایق ز مرگ او

یا رحم ده به صاحب دیوان به حال ما

۲ بیت
بلند اقبال
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - در منقبت اسدالله الغالب علی ابن ابیطالب سلام الله علیه

 

گفتم بعقل دوش که ای آیت هدی

گشت اول از مشیّتِ که ، کفر و دین بنا ؟

کی نور دین و ظلمت کفر انتشار داشت

گر حکمت حکیم نمیکردی اقتضا

از قدرت که بر سر بازار اختلاف

[...]

۳۶ بیت
جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱۸ - وله

 

تو امر بر قدرکنی او نهی برقضا

تو رنج را شفائی و او گنج را بلا

تو برخصیم خوفی و او بر محب رجا

توطیش را فنائی و او عیش را بقا

۲ بیت
جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲۵ - وله

 

جای تطاولت به از این مملکت کجا

وقت دلیریت به از این روزگارکی

۱ بیت
جیحون یزدی
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۳

 

سرپا بر هنگان درش از ره رضا

یکسر زنند بر سر کونین پشت پا

هم بندگان مجرم آن شاه ذوالعطا

هستند گرچه خویش ز سر تا بپا خطا

۲ بیت
صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۳

 

اندر طلب چو پاک ز هستی شدم فنا

برداشت سر بسوی من آن خسرو بقا

آنسان که درد خسته دلانرا کند دوا

گفتا که کیستی و چه حاجت ترا بما

۲ بیت
صفی علیشاه
 

افسر کرمانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱

 

ای صورت تو معنی والشمس والضحی

مرآت حق نما، تویی از مظهر خدا

جلوات مظهر تو چو خورشید منکشف

آیات جلوه تو ز هر ذره برملا

نزدیک تر ز من، به منی ای ز من بری

[...]

۶ بیت
افسر کرمانی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۶۶ - عزای سبط نبی

 

ظلمی که بر حسین علی شد به کربلا

کس در جهان ندیده چنین ظلمی برملا

تنها همین نه مردم ایران بپا کنند

بزم عزای سبط نبی را به خانه ها

در هند و، سند و، بلخ و، بخارا و، زنگ و، روم

[...]

۲۰ بیت
ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل دوم - مدیحه‌سرایی‌ها » شمارهٔ ۲۰ - در دریای سرمدی

 

جایی که کردگار بگوید تو را ثنا

من کیتم که مدح و ثنایت کنم ادا

مهر و محبت تو به قلبم گرفته جا

در دوستی تو بود اشعار من گوا

۲ بیت
ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل دوم - مدیحه‌سرایی‌ها » شمارهٔ ۲۰ - در دریای سرمدی

 

اصحاب و اقربا و جوانانش از جفا

پرپر شدند همچو گل، از تیغ اشقیا

کردند در رکاب شه عشق، جان فدا

یک تن بجا نماند از آن قوم باوفا

۲ بیت
ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل دوم - مدیحه‌سرایی‌ها » شمارهٔ ۲۰ - در دریای سرمدی

 

خاموش «ترکیا» که از این نظم غم فزا

اجزای آسمان شود از یک دگر جدا

هنگامهٔ قیامت کبری شود بپا

افتد خروش و ولوله در عرش کبریا

۲ بیت
ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۱۰۸ - خون جای اشک

 

یارب به آن سری که بریدند از قفا

گه در تنور رفت و، گهی نوک نیزه ها

۱ بیت
ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۱۰۸ - خون جای اشک

 

هر سال و، ماه و، هفته و، روز و، شب از وفا

دارند بزم ماتم سلطان دین بپا

۱ بیت
ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل چهارم - ترکیب‌بندها » شمارهٔ ۲ - دوازده بند ولایی و عاشورایی

 

می گفت و می گریست که شمر از ره جفا

کردش به تازیانه ز نعش پدر جدا

۱ بیت
ترکی شیرازی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۱۷ - در نیمه شعبان و مدح حضرت حجت(ع)

 

نائب مناب ختم رسل شاه اوصیا

مسند نشین عرصه کن مظهر خدا

اول ظهورهستی مطلق ز ماسوا

آخر نشان وحدت واجب ز اولیا

۲ بیت
صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب التضمین و المصائب » شمارهٔ ۱۱ - و برای او همچنین

 

ای طره نو فتنه و بالای تو بلا

سروچگل غعزال ختن آهوی ختا

پرده ز رخ بنه گره از زلف برگشا

با کاروان هند بگو ای صبا میا

۲ بیت
صامت بروجردی
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۶ - غوکنامه

 

بس کن از این مکابره ای غوک ژاژخا

خامش‌، گرت هزار عروسیست‌، ور عزا

ای دیو زشتروی‌، رخ زشت را بشوی

ورنه در آب جوی مزن بیش دست و پا

آن غوک سبزپوش برآن برگ پیلگوش

[...]

۵۱ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - در نعت حضرت ختمی مرتبت موید مجتبی محمد مصطفی (ص)

 

ای مایه امید دل ای رحمت خدا

ای اولین تجلی حق ختم انبیا

ای کنیت مقدس و اسماء اقدست

بوالقاسم و محمد و محمود و مصطفا

آید چو نام نامی جان پرورت بگوش

[...]

۲۸ بیت
صغیر اصفهانی
 
 
۱
۱۳
۱۴
۱۵
۱۶
 
تعداد کل نتایج: ۳۰۶