گنجور

 
ترکی شیرازی

یارب! به خون پاک شهیدان کربلا

یارب! به قرب و منزلت و شان کربلا

یارب! به خون فرق علی اکبر رشید

یارب! به خون دیدهٔ لیلای ناامید

یارب! به تشنه کامی عباس نامدار

یارب! به آه و زاری کلثوم دل فگار

یارب! به خون حلق علی اصغر صغیر

کز کینه گشت حنجرش آماجگاه تیر

یارب به آن سری که بریدند از قفا

گه در تنور رفت و، گهی نوک نیزه ها

یارب! به پیکری که فکندند بر زمین

یارب! به سینه ای که لگدکوب شد ز کین

یارب! به دلشکسته گی زینب حزین

یارب! به سوز داغ زین العابدین

یارب! به سوز قلب اسیران بی پناه

یارب! به آه و نالهٔ طفلان بی گناه

یارب! به سوز سینهٔ طفلان بیپدر

یارب! به اشک چشم اسیران خون جگر

یارب! به جسم پاک شهیدان بی کفن

یارب! به لاله های به خون خفته در چمن

اسلام را قوی کن و کفار را زبون

آن را علم بلند کن، این را علم نگون

ایران و هر که هست در این پاک سرزمین

یعنی ز مردمان خداترس و پاک دین

ملکش ز چشم زخم عدو، باد در امان

الطاف تو اهالی او را نگاهبان

اخلاصشان به آل نبی هست فرض عین

سوزند شمع سان، ز غم غربت حسین

نام حسین چو می گذرد بر زبانشان

خون جای اشک، می رود از دیدگانشان

هر سال و، ماه و، هفته و، روز و، شب از وفا

دارند بزم ماتم سلطان دین بپا

«ترکی» بود به مردم شیراز خاک راه

مداح اهل بیت بود با سرشک و آه