گنجور

 
ترکی شیرازی

ظلمی که بر حسین علی شد به کربلا

کس در جهان ندیده چنین ظلمی برملا

تنها همین نه مردم ایران بپا کنند

بزم عزای سبط نبی را به خانه ها

در هند و، سند و، بلخ و، بخارا و، زنگ و، روم

هر ساله بزم تعزیه اش می شود بپا

قوم هنود از سر صدق و صفا دهند

در روز قتل ماه محرم نیازها

جمعی ز هندوان حسینی به ملک هند

اخلاصشان بود به حسین بیشتر ز ما

هیزم کنند جمع و فروزند آتشی

کز شعله اش کباب شود مرغ در هوا

دیدم به چشم خویش که آن پاک نیتان

گویند یا حسین و در آتش نهند پا

آتش به جسمش نکند گرمیش اثر

دارم یقین زنام حسین می کند حیا

جایی که می کنند عزادرایش هنود

گر شیعه جان فدا ننماید زهی خطا

یا رب حسین که این همه دارد جلال و جاه

شمر لعین برید سرش از قفا چرا؟

جرمش کدام بود و، گناهش چه، کز ستم؟

لب تشنه ساختند سر از پیکرش جدا

انداختند پیکر او را به روی خاک

کردند از جفا سر او را به نیزه ها

این در چه مذهبی بود و در چه ملتی

لب تشنه سربرند کسی، وانگه از قفا

کاش آن زمان،که خون گلویش به خاک ریخت

نازل شدی به خلق جهان، ز آسمان بلا

کاش آن زمان، کشتی عمرش بهم شکست

یکباره کائنات، شدی غرقهٔ فنا

کاش آن زمان، که روح شد از جسم او برون

روح جهانیان شدی از جسمشان جدا

کاش آن زمان، که شمر لگد زد به سینه اش

ارکان نه فلک، شدی از یکدیگر جدا

کاش آن زمان، که کرد فدا جان به راه دوست

جان های شیعیان، همه او را شدی فدا

کاش آن زمان، خراب شدی آسمان که شد

چوب یزید بر لب و دندانش آشنا

«ترکی» اگر تو دعوی اسلام می کنی

کمتر ز هندویی نتوان شد در این عزا

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode