گنجور

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۶

 

سروم دهد چه جلوه بشوخی خرام را

محو خرام خویش کند خاص و عام را

خورشید آسمان زندش بوسه بر رکاب

آرد بزین چو توسن زرین لگام را

ساقی ز روی دختر رز پرده برفکن

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۹

 

تا مهر روی یار برآمد ز بام ما

افتاد عکس طلعت ساقی بجام ما

روز نخست منشی تقدیر سر غیب

بنوشته بر جریده هستی دوام ما

ساقی بیار باده که بر روی نقد دل

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۱۱

 

ترسم ز روی کار چه این پرده واکنند

می خوردن نهانی ما بر ملا کنند

شیرین لبان که از می تلخند کامران

کامم بجرعه ئی چه شود گر روا کنند

تاکی بنای ماتم و غم باشد استوار

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۱۴

 

سرپا برهنگان که دم از کبریا زنند

مردانه پای بر سر کبر و ریا زنند

مستان که میکشند سبوی بساط عیش

ساغر کشان شیشه غم را صلا زنند

گر بینواست دل زنوا مطربان عشق

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۱۸

 

دوشم بخواب ساغر دولت بدست بود

بر صدر بارگاه جلالت نشست بود

زنجیر عدل و حلقه حبل المتین داد

بر در ز روی رفعتشان چفت و بست بود

بالا گرفت کرسی جا هم چنانکه عرش

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۲۵

 

ساقی ز روی دختر رز پرده باز کرد

آهنگ عیش با صنم پرده باز کرد

مینای حسن پر بودش از شراب ناز

چندان که می به ساغر اهل نیاز کرد

مطرب به دل‌نوازی عشاق بی‌نوا

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۳۹

 

زانسان که بوسه از لب دلبر بود لذیذ

خوردن شراب ناز ز ساغر بود لذیذ

دشنام تلخ زان لب شیرین لعل فام

در کام جان چو ماده احمر بود لذیذ

معشوق اگر همه قدح زهر میدهد

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۶۲

 

هر صبح و شام نرگس مستت بخواب ناز

پیموده جام بیخودیم از شراب ناز

خطت که بر صحیفه رخسار آیتی است

تحریر کرده حاشیه ها در کتاب ناز

حسنت که عالمی زند آتش بجلوه

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۲۲۳

 

ساقی بیا و میکده را فتح باب کن

مینای می برآر و بمجلس شتاب کن

تا زآب دیده سرخ کنم رنگ زرد خویش

از خون دل بساغر چشمم شراب کن

بگشا نقاب زلف ز رخسار مهوشت

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۲۳۷

 

دوشم بصدر مصطبه ساقی مهوشی

بر لب نهاد جام فرح بخش بیغشی

لب بر لب پیاله و کف بر کف نگار

کردم تمام نوش بشادی و دلخوشی

تر شد چو کام جانم از آن جام خوشگوار

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۸۳

 

عمریست تا چو شمع بخدمت ستاده ایم

پروانه وار جهان بهوای تو داده ایم

دی لعل می فروش تو پیمود جرعه

امروز این چنین همه سرمست باده ایم

نگشاده ایم بررخ خوبان بهیچ روی

[...]

نورعلیشاه