مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۴
قاعده ای نهاد خوش حسن تو باز در جهان
عشق تو زد سه نوبه ای بر در دار ملک جان
شعبده لب ترا از پی دلبری فلک
ماند به شکل حقه ای مهره مار در دهان
از تو من شکسته دل همچو پیاله در خطم
[...]
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۵
نامزد غمی ز دهر ای دل سر گرفته هان
زیر میا نه خوش نشین چون غم تست بیکران
صدمه آه من ببین سوخته چنبر فلک
لؤلؤ روی من نگر ساخته گنج شایگان
در طلب جفای من چرخ دو اسبه می دود
[...]
خاقانی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱ - در مدح جلال الدین اخستان شروان شاه
شاه جهان گشای را از شب و روز آن جهان
باد هزار سال عمر، اینت دعای راستین
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۹
ای جهان را، یادگار از طغرل و الب ارسلان
آسمان داد و دینی آفتاب دودمان
بوسه داده نعل یکران تو طوق ماه نو
سجده برده پیش دیوان تو، طاق ابروان
تا هزاران قرن دیگر هم، نیارد روزگار
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۳۲
مانده شدهست گوش من از پی انتظار آن
کز طرفی صدای خوش دررسدی ز ناگهان
خوی شدهست گوش را گوش ترانه نوش را
کو شنود سماع خوش هم ز زمین هم آسمان
فرع سماع آسمان هست سماع این زمین
[...]
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۲
فاتحهای چو آمدی، بر سر خستهای بخوان
لب بگشا که میدهد، لعل لبت به مرده جان
آن که به پرسش آمد و، فاتحه خواند و میرود
گو نفسی که روح را، میکنم از پِیَش روان
ای که طبیبِ خستهای، رویِ زبان من ببین
[...]
نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۵
ناوک غمزه هر دمم می زند از کمین کمان
زین دو بلا کجا روم کشت مرا هم این هم آن
گفتمش از چه می کشد غمزه خونیت مرا
گفت که دردش این بود عادت او بدین بدان
عاشق خویش می کشد از ستم و جفای، او
[...]
سیدای نسفی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۳۳
بر سر دست غمزه اش داده ز ابروان کمان
تیر ستمگری زند بر دل زار خستگان
نرگس او بلای دل عشوه او بلای جان
هست جهان جهان فریب از پی قتل عاشقان
آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۸۹۸
من بهوای نوگلی نغمه سرا و بلبلان
از گل بوستان خود جمله شدند بدگمان
گلشن ماست بیخزان گلبن ما درونهان
منبت بیهده مبر جان پدر زباغبان
یوسف ما بقافله دل چو جرس بولوله
[...]
آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۹۲۶
رفته بباغ و و بوستان دسته بدسته دوستان
تا زجمال دوستان ساخته باغ و بوستان
دسته گل نبسته ام شاخ سمن نچیده ام
تحفه چه آورم بگو لایق بزم دوستان
بلبل اگر که عاشقی بوی گلت کفایت است
[...]
صامت بروجردی » کتاب نوحههای سینه زنی (به اقسام مختلفه و لحنهای متنوع و مخصوصه) » شمارهٔ ۲۲ - و برای او همچنین
واقعه خلیل را برد حسین از میان
دادن سر ذبیح را محو نمود داستان