گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۱ - در مدح پیغمبر اکرم (ص)

 

عشق بهین گوهری است، گوهر دل کان او

دل عجمی صورتی است عشق زبان دان او

خاصگی دستراست بر در وحدت دل است

اینکه به دست چپ است داغگه ران او

تا نکنی زنگ خورد آینهٔ دل که عشق

[...]

۱۶ بیت
خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۲ - در مدح پدر خویش علی نجار

 

سلسلهٔ ابر گشت زلف زره سان او

قرصهٔ خورشید شد گوی گریبان او

پنجهٔ شیران شکست قوت سودای او

جوشن مردان گسست ناوک مژگان او

خوش نمکی شد لبش، تره تر عارضش

[...]

۱۲ بیت
خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۳ - مطلع دوم

 

لشکر غم ران گشاد و آمد دوران او

ابلق روز و شب است نامزد ران او

هر که چنین لشکرش نعل در آتش نهاد

نعل بها داد عمر بر سر میدان او

غم که درآید به دل بنگری آسیب آن

[...]

۱۳ بیت
خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۴ - مطلع سوم

 

دهر سیه کاسه‌ای است ما همه مهمان او

بی‌نمکی تعبیه است در نمک خوان او

بر سر بازار دهر نقد جفا می‌رود

رسته‌ای ار ننگری رستهٔ خذلان او

دهر چو بی‌توست خاک بر سر سالار او

[...]

۴۸ بیت
خاقانی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۴ - ایضا این قصیده بعد از مراجعت مکه معظمه به هندوستان در نعت سیدالمرسلین مذیل به مدح ابوالفتح بهادر عبدالرحیم خان خانان بن بیرام خان فایض گردیده مطلع اول در تعریف بهار

 

او بخرامش چو سیل ما همه ویران او

هرچه ز ما شد خراب رفت به جولان او

در ره خون ریزد هر غاشیه داران رمند

قصد سواران کند شیر نیستان او

ناوک تدبیر ملک در کف ما گو مباش

[...]

۱۴ بیت
نظیری نیشابوری
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۵ - مطلع دوم در صفت بهار

 

برزده فصل بهار سر ز گریبان او

سنبل تر ریخته طره به دامان او

سرو و گلش اینقدر پار خرابی نکرد

حسن به شور آمده خواسته طوفان او

بسترش از سنبلش می کند آشفتگی

[...]

۱۵ بیت
نظیری نیشابوری
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۶ - مطلع سیوم در صفت شعر

 

شعر مسیح دلست معنی او جان او

چاشنی عاشقی شربت دکان او

جوهری از شعر نیست راست نماینده تر

آینه فهم هاست نکته پنهان او

گرچه به جولان فهم پی به سخن برده اند

[...]

۲۰ بیت
نظیری نیشابوری
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۷ - مطلع چهارم در نعت سیدالمرسلین

 

وادی یثرب کجاست؟ آه ز حرمان او

دامن دل می کشد خار مغیلان او

تا ره او دیده ام یک دمم آرام نیست

نعل در آتش نهد ریگ بیابان او

بسمل آن روضه ام ز اول شب تا سحر

[...]

۳۹ بیت
نظیری نیشابوری
 

فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹۴

 

گه سوی طاعت روم گه سوی عصیان او

مظهر لطفم من و مظهر غفران او

گاه مرا لطف او بر در طاعت برد

گه کشدم دست قهر جانب عصیان او

در گنهم گاه عفو سوی جنان آورد

[...]

۹ بیت
فیض کاشانی
 

حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - در مدح امیر مؤمنان علیه السلام

 

دل فلک معنوی است، عقل رصددان او

داغ محبت بود اختر تابان او

۱ بیت
حزین لاهیجی
 

قاآنی » ترکیب‌بندها » شمارهٔ ۱۴ - وله ایضاً

 

آنکه بود روزگار ریزه‌خور خوان او

هرکه به جز کردگار شاکر احسان او

بحر ز جودش نمی دهر ز عمرش دمی

وز دل و جان عالمی تابع فرمان او

ساحت کویش‌ حرم خلق نکویش ارم

[...]

۵ بیت
قاآنی
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۹

 

قدر مسیحا برد لعل سخندان او

عقد ثریا درد گوی گریبان او

روضه فردوس را نسبت کویش مده!

گلشن جنت کجا طرف گلستان او؟!

شحنه هجران او آن قدرم دور کرد

[...]

۸ بیت
طغرل احراری
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۳ - در مدح اعلیحضرت بقیه‌الله عجل‌الله تعالی فرجه

 

آنکه نگردد فلک جز که به فرمان او

ماه کند کسب نور از رخ رخشان او

هست عطارد یکی طفل دبستان او

در دو جهان برمدار دست ز دامان او

۲ بیت
صغیر اصفهانی