فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳
بادهٔ تلخ کهنم آرزوست
ساقی سیمین ذقنم آرزوست
زهد ریا عیش مرا تلخ کرد
دلبر شیرین دهنم آرزوست
صحبت زاهد همه خار غمست
[...]
فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۷
چون سخن از دلبر ما میرود
شاهدان را رنگ سیما میرود
چون حدیث یار بیپروا کنید
این دل شوریده از جا میرود
در دل ما آ تماشا کن به بین
[...]
فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۸
مژدهای از هاتف غیبم رسید
قفل جهانرا غم ما شد کلید
گوی ز میدان سعادت ربود
هر که غم ما بدل و جان خرید
صاف می عشق ننوشد مگر
[...]
فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۳
تیغ کشی گاه به آهنگ من
گاه شوی یک دل و یکرنگ من
جان کند از خرمی آهنگ تو
تیغ بکف چون کنی آهنگ من
این چه جمالست که تا جلوه کرد
[...]
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - در مدح شاه صفی
شکر که گردید ز لطف خدای
تخت مقام شه فرمانروای
شاه جوان طالع بیدار بخت
صفدر دریا دل کشور گشای
خسرو جم حشمت گردون شکوه
[...]
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲ - ترکیببند در منقبت امیر مؤمنان علی (ع)
دیگرم از شکوه زبان پُر شدست
باز دل از هر دو جهان پر شدست
رفت که دل بود و زبانم نبود
هر سر مویم ز زبان پر شدست
تا به من آن خانهنشین دوست شد
[...]
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » مثنویات » در توحید و تفسیر بسمالله
بسم الله الرحمن الرحیم
پیش نهالیست ز باغ حکیم
نخل سرافراز گلستان قدس
مصرع برجستة دیوان قدس
با الفِ ابجد لوح خداست
[...]
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ماده تاریخ » شمارهٔ ۳۰ - تهنیت و تاریخ جلوس شاه صفی ثانی «شاه سلیمان »
شکر که «عباس شه » خلد سیر
کرد چو طی دفتر ایام خود
ساخت گرامی خلفی یادگار
زنده از او کرد همان نام خود
خسرو دین پرور عادل «صفی »
[...]
اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۸
گریه زچشمم به امان آمده است
ناله ز آهم به فغان آمده است
محرم و بیگانه از این پرده دور
راز دل ما به زیان آمده است
چون نکند طاقتم از خود کنار
[...]
اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۱
لاله به کف جام دمیدن گرفت
سبزه سر زلف رسیدن گرفت
جشن گل و عید بیابان رسید
هر که دلی داشت دویدن گرفت
وحشتم این بار ز جا کنده بود
[...]
اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۹۷
بیکسیم ساخت خریدار خویش
سوختم از گرمی بازار خویش
یکجهتی حلقه دام وفاست
صید بتانیم و گرفتار خویش
خاک رهم سیر جهان می کنم
[...]
جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۱۱
فصل بهاران شده ساغر بگیر
از بط می خون کبوتر بگیر
زین رخ چشمی که ترا داده اند
خرده به گل نکته به عبهر بگیر
دامن گلچین ز شفق شد افق
[...]
جویای تبریزی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - حکایت حاتم و سخاوت او
بسم الله الرحمن الرحیم
راهنمایندهٔ امید و بیم
پیرخردمندی از ارباب هوش
پیر مگو آمده بحری بجوش
جان جهانی دم او چون سحر
[...]
جویای تبریزی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۶ - با دل پرخون و لب عذرخواه
رفت سوی تربت کان کرم
شمع صفت ساخته از سر قدم
گفت که ما بندهٔ احسان تو
ما همه شرمندهٔ احسان تو
درگذر از بی ادبیهای من
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳۷
در طلبت شب چه جنونهاگذشت
کز سر شمع آبلهٔ پاگذشت
جهل، خرد پخت وبهمعموره ریخت
عقل جنونکرد و ز صحراگذشت
نقش نگین داشتکمال هوس
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۵۲
ز آتش رخسار که ساغر گرفت
خانهٔ آیینه چو من درگرفت
کو پر و بالیکه به آنکو رسد
نامه گرفتم که کبوتر گرفت
عشق، وفا میطلبد، چاره چیست
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶۶
پیریام آخر می و پیمانه برد
باد سحر شمع ز کاشانه برد
دیده سیاهی ز گل و لاله چید
کوشگرانی ز هر افسانه برد
شمع جنون آبلهپا کرده گم
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴۲
مزرع تسلیم ادب حاصلم
سر نکشد گردن آب و گلم
موج گهر نیستم اما ز ضعف
آبله گلکرده ره منزلم
خاک ندامت به سر عاجزی
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۷۵
باده ندارم که به ساغرکنم
گریه کنم تا مژهای تر کنم
کو تب شوقی که دم واپسین
آینه را آبله بستر کنم
صف شکن ناز تواناییام
[...]
قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۸
با تو همین یک سخنم آرزو است
گفتن و قربان شدنم آرزو است
پیش قد شمع تو پروانهوار
پر زدن و سوختنم آرزو است
وقت شد از دیده ببارم سرشگ
[...]