بادهٔ تلخ کهنم آرزوست
ساقی سیمین ذقنم آرزوست
زهد ریا عیش مرا تلخ کرد
دلبر شیرین دهنم آرزوست
صحبت زاهد همه خار غمست
شاهد گل پیرهنم آرزوست
خال معنبر برخی چون قمر
زلف شکن در شکنم آرزوست
خیز و لب خود بلب من بنه
بوسه بر آن لب زدنم آرزوست
خیز که از توبه پشیمان شدم
ساقی پیمان شکنم آرزوست
تلخ بگو زان لب و دشنام ده
باده زجام سخنم آرزوست
خیز و بکش تیغ و بکش تا بحشر
زندگی در کفنم آرزوست
نی غم زر دارم و نی سیم فیض
دلبر سیمین بدنم آرزوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به آرزوهای خود اشاره میکند و به نوعی زندگی و لذتهای آن را به تصویر میکشد. او از باده تلخ، ساقی زیبا، و دلبر شیریندهن صحبت میکند و میگوید که زهد و پرهیزکاری او را ناخوش نموده و در عوض آرزوی لذتهایی چون بوسه و شادی را دارد. همچنین، او از توبه و پشیمانی سخن میگوید و تمایل دارد از زندگی و لحظات شیرین آن بهرهبرداری کند. در نهایت نشان میدهد که حتی اگر ثروت و مال نداشته باشد، تنها زیبایی دلبرش را آرزو دارد.
هوش مصنوعی: من به نوشیدنی تلخی که از دیرباز آرزویش را داشتم، تمایل دارم و به ساقی با چهرهای زیبا و دلربا نیز ارادت دارم.
هوش مصنوعی: زندگی زاهدانه و بیریا، لذتهایم را تلخ کرده است و من تنها آرزویم داشتن معشوقی با شیرینی کلام و رفتار است.
هوش مصنوعی: سخنان زاهد تماماً از مشکلات و غصههاست، اما من دلخوشیام به زیبایی گل که در آرزوی لباسی از آن هستم.
هوش مصنوعی: برخی خالهایی دارند که زیبا و دلربا هستند مانند ماه، و من آرزومندم که زلفهایشان را بلخی شکننده ببینم.
هوش مصنوعی: بیا و لب خود را به لب من بگذار، زیرا آرزو دارم که آن لب را ببوسم.
هوش مصنوعی: بیدار شو که من از توبهام پشیمان شدم و آرزو دارم که شرابی از پیمان شکن بدم.
هوش مصنوعی: از آن لبها سخن تلخ بگو و باده را از جام دشنام بده، چون آرزومند صحبتهای شیرین هستم.
هوش مصنوعی: بپا که شمشیر را به دست بگیری و تا روز قیامت بجنگی؛ چون من تنها آرزویم این است که زندگی را در داخل قبرم بیابم.
هوش مصنوعی: من نه غم زر و طلا دارم و نه نگرانی از نقره، تنها آرزوی من لطف و زیبایی دلبرم با بدن زیبایش است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
باز هوای چمنم آرزوست
جلوه سرو و سمنم آرزوست
نکهت گل را چه کنم ای نسیم
بویی ازان پیرهنم آرزوست
توبه ز می کردم و آمد بهار
[...]
حلقهٔ آن در شدنم آرزوست
بر در او سرزدنم آرزوست
چند بهر یاد پریشان شوم
خاک در او شدنم آرزوست
خاک درش بوده سرم سالها
[...]
مرغ اسیرم، چمنم آرزوست
بنده غریبم وطنم آرزوست
خنده ی گل چیست؟ از آن غنچه لب
خنده ی کنج دهنم آرزوست!
تشنه ی سرچشمه ی کوثر نیم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.