گنجور

 
واعظ قزوینی

شکر که «عباس شه » خلد سیر

کرد چو طی دفتر ایام خود

ساخت گرامی خلفی یادگار

زنده از او کرد همان نام خود

خسرو دین پرور عادل «صفی »

آنکه ازو یافت جهان کام خود

خاست چو بر پا علم دولتش

صبح از او کرد جهان شام خود

خانه دین، زین خور تابنده باز

دید پر از نور در و بام خود

جامه دارایی این ملک را

قدر بیفزود ز اندام خود

دور به عدلش ز حوادث گرفت

نقد ز کف داده آرام خود

چشم دلش، بیند الهی مدام

پر ز می لطف خدا جام خود

صعوه صفت، جان و تن دشمنان

بیند الهی همه در دام خود

کرد چو تاریخ جلوسش طلب

واعظ ما از دل ناکام خود

از سر اخلاص دعا کرد و گفت:

«باد جهانگیر چو انعام خود»