گنجور

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۸۳۴

 

ای ز همه صورت خوب تو به

صورک الله علی صورته

روی تو آیینه حق بینی است

در نظر مردم خودبین منه

بلکه حق آیینه و تو صورتی

[...]

جامی
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۸۳۵

 

سیب زنخدان تو را به ز به

یافت دلم متعه الله به

دانه خال از ذقنت چون نمود

دانه چو هرگز ننماید ز به

گشت به از دانه خال آن ذقن

[...]

جامی
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » قطعات » شمارهٔ ۴۲

 

حرص چه ورزی که ز سودا و سود

پنج تو شش گردد و هشت تو نه

رنج طلب را همه بر خود مگیر

یطلبک الرزق کما تطلبه

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » تحفة‌الاحرار » بخش ۴۱ - حکایت عارف دل بیدار شب زنده دار

 

هر مژه از دیده خونابه ده

بود به ابروش همانا گره

جامی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode