گنجور

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۲۱

 

اوئی او ذاتی و ماتی ما

عارضی باشد فنا شو زین فنا

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۸۲

 

جنّت زاهد بود در آن سرا

بوستانی بس نزه پر میو‌ه‌ها

شاه نعمت‌الله ولی
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » مثنویات » شمارهٔ ۱

 

عقل که افراخت به دانش لوا

خواند به لوحش الف و با و تا

نسیمی
 

امیر شاهی » دیوان اشعار » ملحقات » مسمط

 

روز ازل خامهٔ صورت‌گشا

بهر علی زد رقم اِنَّما

امیر شاهی
 

امیر شاهی » دیوان اشعار » ملحقات » مسمط

 

آدم مقصود، شه باوفا

نقد بنی آدم، آل عبا

امیر شاهی
 

امیر شاهی » دیوان اشعار » ملحقات » مسمط

 

ای دل آشفته، کجایی بیا

صل علی سیدنا المصطفی

امیر شاهی
 

صوفی محمد هروی » ده نامه » بخش ۱ - ده نامه

 

گر تو بدانی به یقین از خدا

عشق بود دولت دیگر ترا

صوفی محمد هروی
 

صوفی محمد هروی » ده نامه » بخش ۷ - نامه دوم

 

گفت چه سازم، چه کنم ای خدا

در غم آن دوست، مرا ره نما

صوفی محمد هروی
 

صوفی محمد هروی » ده نامه » بخش ۸ - رفتن خادمه

 

بار دگر خادمه باوفا

رفت به نزد بت فرخ لقا

صوفی محمد هروی
 

صوفی محمد هروی » ده نامه » بخش ۱۴ - خبر بردن خادمه

 

خون جوان هست به گردن ترا

رحم کن امروز بترس از خدا

صوفی محمد هروی
 

صوفی محمد هروی » ده نامه » بخش ۱۴ - خبر بردن خادمه

 

من زکجا و سخن او کجا

شه نکند هم نفسی با گدا

صوفی محمد هروی
 

صوفی محمد هروی » ده نامه » بخش ۱۹ - رفتن خادمه از پیش عاشق

 

ورنه زمانی ز برای خدا

همچو مه از دور به او رخ نما

صوفی محمد هروی
 

صوفی محمد هروی » ده نامه » بخش ۲۸ - نامه نهم

 

ای بت عیار به من رخ نما

من به امید تو کشیدم بلا

صوفی محمد هروی
 

صوفی محمد هروی » ده نامه » بخش ۲۹ - خبر بردن خادمه از بر عاشق

 

گو به سر کوی من امشب بیا

تا که مراد تو برآید ز ما

صوفی محمد هروی
 

وحشی بافقی » خلد برین » بخش ۴ - حکایت

 

چرخ نگر کز نفس جان فزا

ز آینه خور شده ظلمت زدا

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » خلد برین » بخش ۴ - حکایت

 

غسل بر آریم در آب بقا

چهره بشوئیم ز گرد فنا

وحشی بافقی
 
 
۱
۲
۳
۴
۹
sunny dark_mode