گنجور

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۲

 

سرم سبزست و لب خندان و عیش جاودان دارم

مکانم را چه می‌پرسی؟ مکان در لامکان دارم

اگر بالای هر دونی نشینم طعنه کمتر زن

که من بالای هفت اختر مکان و آشیان دارم

مرا گویی که: گنج جاودانی در تو مکنونست

[...]

۷ بیت
قاسم انوار
 

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۱

 

ز هجران مرده ام جانا نپنداری که جان دارم

به مضراب غمت چون چنگ بی جان این فغان دارم

نه تن دان این که می بینی پی قوت سگان تو

کشیده در درون پوست مشتی استخوان دارم

ز تو نبود تهی یک لحظه بیرون و درون من

[...]

۷ بیت
جامی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۷۱

 

حدیث سوز دل چون شمع از آن معنی گران دارم

که نَبْوَد زَهرهٔ گفتن گر از لب بر زبان دارم

کیم آتش نشاند دیده زان اشکی که می‌ریزم

که آن آتش که جان سوزد درون استخوان دارم

ز شوخی می‌کنی آزار دل‌های حزین و من

[...]

۵ بیت
اهلی شیرازی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۹

 

نه از تیری که بر دل می‌زنی چندین فغان دارم

سوی خود می‌کشی ای ناله از رشک کمان دارم

بزن تیری و از ننگ من ایمن شو چو می دانی

نخواهم کرد ترک عاشقی چندانکه جان دارم

ز بهر تیر او از خاک من سازند آماجی

[...]

۷ بیت
فضولی
 

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ پنجم در ذکر شعرا » ۴۰۵- مولانا نطقی شیرازی

 

بکش خنجر که جان بهر تو ای نامهربان دارم

تو خنجر در میان داری و من جان در میان دارم

۱ بیت
سام میرزا صفوی
 

رضی‌الدین آرتیمانی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶

 

زبان در ذکر و دل در فکر آن نامهربان دارم

نمیگردد بچیزی غیر نامش تا زبان دارم

به من گر آشنا بیگانه گردد جای آن دارد

که با بیگانه، حرف آشنایی در میان دارم

خلل دارد یقین با هر که جانان را گمان کردم

[...]

۶ بیت
رضی‌الدین آرتیمانی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۸

 

هنر در شست و ناوک در کف و زه بر کمان دارم

ولی بر دست و بازو از وفا بندی گران دارم

ز ایمای عزیزان همتی در کار می خواهم

خدنگی بر کمان پیوسته چشمی بر نشان دارم

به وصلش تا رسم صد بار بر خاک افکند شوقم

[...]

۷ بیت
نظیری نیشابوری
 

صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۳۱

 

امید چرب نرمی از خسیسان جهان دارم

چه مجنونم که چشم روغن از ریگ روان دارم

فروغ آفتابم، سرکشی از من نمی آید

اگر بر آسمان باشم نظر بر آستان دارم

به هر جانب که روآورم شکستم بر شکست آید

[...]

۱۱ بیت
صائب
 

صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۳۲

 

شبستان جهان را روش از صدق بیان دارم

که من از راستی چون شمع آتش در دهان دارم

نرفتم گرچه زیر بار خلق از گرم رفتاری

ز نقش پا چراغی پیش راه کاروان دارم

به زخمی چون توانم شد از آن ابرو کمان قانع

[...]

۷ بیت
صائب
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۸

 

شود هر موی بر تن شعله، گر پاس فغان دارم

من این فواره آتش، ز مردم چون نهان دارم؟

ز دامن تا گریبان، غنچه خون رسته از اشکم

بهار ابر چشمم، آب و رنگ زعفران دارم

نیم آگه ز کیش برهمن، لیک این قدر دانم

[...]

۷ بیت
قدسی مشهدی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵۸

 

به رنگ شمع ممکن نیست سوز دل نهان دارم

جنون مغزی ‌که من دارم برون استخوان دارم

نپنداری به مرگ از اضطراب شوق وامانم

سپند حسرتم تا سرمه می‌گردم نشان دارم

ز رمز محفل بی‌مغز امکانم چه می‌پرسی

[...]

۱۱ بیت
بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵۹

 

در آن محفل‌ که‌ام من تا بگویم این و آن دارم

جبین سجده فرسودی نیاز آستان دارم

طلسم ذرهٔ من بسته‌اند از نیستی اما

به خورشیدیست کارم اینقدر بر خود گمان دارم

بنای عجز تعمیرم چو نقش پا‌ زمینگیرم

[...]

۱۱ بیت
بیدل دهلوی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۶۵۰

 

ز بس راز تو را پنهان ازین نامحرمان دارم

به جای مغز، مکتوب تو را در استخوان دارم

ره شوقم ندارد تا به منزل مانع دیگر

همین پست و بلندی اززمین وآسمان دارم

ز من چون لاله چاک سینه پوشیدن نمی آید

[...]

۱۱ بیت
حزین لاهیجی
 

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۱

 

ز هجرانت سخن هرشب که با دل در میان دارم

ز سوز عشق همچون شمع آتش بر زبان دارم

به سان بلبل تصویر عمری شد که از حسرت

نه پروا از گرفتاری نه ذوق آشیان دارم

به محنت مبتلا گشتم در آغاز جوانی‌ها

[...]

۵ بیت
طبیب اصفهانی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۶

 

نیم غمگین، ولی خود را غمین از بهر آن دارم؛

که تا ذوق غم عشق تو، از مردم نهان دارم

سرت گردم، بکش تیغ از میان و، جان‌فشانی بین؛

نمردم این قدر هم، بازتاب امتحان دارم!

کدامین دل ز آهم نرم گردد؟! ساده‌لوحی بین؛

[...]

۵ بیت
آذر بیگدلی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۱

 

عجب نبود بگلشن جا اگر فصل خزان دارم

کنون نه رشک بر گلچین، نه باک از باغبان دارم

ز پی شادی و غم دارد غم و شادی چرا خود را

ز غم غمگین نمایم یا ز شادی شادمان دارم

حدیث عشق من افسانه شد در شهر و میباید

[...]

۷ بیت
نشاط اصفهانی
 

قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۷ - در شکایت از عمال تبریز گوید

 

دلی دیوانه دارم وندران درد نهان دارم

که گر پنهان کنم یا آشکارا بیم جان دارم

مرا تبریز تب خیزست و لب از شکوه لبریزست

چه آذرها به جان از ملک آذربایجان دارم

چر از ضابطان ارونق صد طعن ودق بینم

[...]

۱۲ بیت
قائم مقام فراهانی