شود هر موی بر تن شعله، گر پاس فغان دارم
من این فواره آتش، ز مردم چون نهان دارم؟
ز دامن تا گریبان، غنچه خون رسته از اشکم
بهار ابر چشمم، آب و رنگ زعفران دارم
نیم آگه ز کیش برهمن، لیک این قدر دانم
که بیتابانه هر دم حرف کفری بر زبان دارم
ندارد ناله تاثیری، ز من پرسید اهل دل
که شب تا روز، صد پیک دعا بر آسمان دارم
ز ناکامی نگریم فاش اگر از غیرت دشمن
ولیکن در بن هر موی، چشمی خونفشان دارم
غمم پوشیده چون ماند، که با هرکس ز بیطرفی
ز راز دل، به خون آغشته حرفی بر زبان دارم
دلم از گوشه گلخن، به گلشن کی کشد قدسی؟
خزان آتشم، ننگ از بهار بوستان دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سرم سبزست و لب خندان و عیش جاودان دارم
مکانم را چه میپرسی؟ مکان در لامکان دارم
اگر بالای هر دونی نشینم طعنه کمتر زن
که من بالای هفت اختر مکان و آشیان دارم
مرا گویی که: گنج جاودانی در تو مکنونست
[...]
ز هجران مرده ام جانا نپنداری که جان دارم
به مضراب غمت چون چنگ بی جان این فغان دارم
نه تن دان این که می بینی پی قوت سگان تو
کشیده در درون پوست مشتی استخوان دارم
ز تو نبود تهی یک لحظه بیرون و درون من
[...]
حدیث سوز دل چون شمع از آن معنی گران دارم
که نَبْوَد زَهرهٔ گفتن گر از لب بر زبان دارم
کیم آتش نشاند دیده زان اشکی که میریزم
که آن آتش که جان سوزد درون استخوان دارم
ز شوخی میکنی آزار دلهای حزین و من
[...]
نه از تیری که بر دل میزنی چندین فغان دارم
سوی خود میکشی ای ناله از رشک کمان دارم
بزن تیری و از ننگ من ایمن شو چو می دانی
نخواهم کرد ترک عاشقی چندانکه جان دارم
ز بهر تیر او از خاک من سازند آماجی
[...]
بکش خنجر که جان بهر تو ای نامهربان دارم
تو خنجر در میان داری و من جان در میان دارم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.