گنجور

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۶۱ - کشته شدن بال از دست رام و راضی شدن سگریو و انگد و رام

 

ز غار آخر بر آمد بال دلتنگ

سلاح جنگ کرد ه تختۀ سنگ

به کین چون اره دندان تیز کرده

به خونریزی برادر ریز کرده

به ناگه از کمین زد ناوک رام

[...]

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۶۲ - در صفت فصل بهار برسات و فراق رام

 

هوای عشق آمد فصل برسات

که فردوس برین را می کند مات

ز بس آب و هوایش جان نوایست

به خوبی پادشاه هر هوایست

بهار عاشقان برسات هند است

[...]

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۶۳ - در صفت ماهتابی

 

شبی چون جِیب صبح، آبستن نور

چو خور دامن فشان بر شمع کافور

تجلّی شمع خلوت خانۀ او

چراغ آسمان پروانۀ او

هوا صافی چو رأی مرد آگاه

[...]

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۶۴ - فرستادن رام لچمن را برای آوردن سگریو

 

چو شاهنشاه چین از غایت کین

ز هر سو آخته شمشیر زری ن

به عزم رزم شاه زنگی شب

فشاند از زهر خندی آتش از لب

دران میدان مظّفر گشت و منصور

[...]

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۶۵ - آمدن سگریو با لشکر خویش و فرستادن کسان خود هرچهار طرف از برای خبر سیتا

 

به جاسوسیِ حال آن پری زاد

به چار اطراف عالم کس فرستاد

نخستین با سپاهی از حد افزون

به مشرق نامزد شد بنت میمون

که گم گشته است خورشید نکویان

[...]

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۶۶ - روان شدن هنونت با جمع میمونان و رفتن در غار و یافتن سوم برتهارا

 

کهن تاریخدان عشق نامه

چنین جنباند خونی نوک خامه

که چون بهر دلاسای دلارام

گرفت انگشتری هنونت از رام

هزاران کس ز میمونان چیده

[...]

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۶۷ - ملاقات با سنپات کرگس و همراه دادن پسر خود را به سپارش رام

 

قضا را کرگسی بود اندران کوه

قوی هیکل بسان ابر اندوه

میان کرگسان سنپات نامش

در افتادند میمونان به دامش

به شادی بهر صیدشان شده پیش

[...]

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۶۸ - جمع آمدن میمونان که از دریاچۀ طور بگذرند

 

چو مهر از قعر این دریای اندوه

علم زد بر فراز کوهۀ کوه

به کوه آن جمله میمونان دلتنگ

بهم جمع آمده بر تختۀ سنگ

کز اینجا مقصد ما شهر لنکاست

[...]

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۶۹ - در صفت پیدایش هنونت

 

شنو اح وال خود ز آغاز و انجام

پریزادی که بودش انجنی نام

چو بت رویان بدان صورت که دانی

به خود هر هفت کرد اندر جوانی

فکنده کسوت گلنار در بر

[...]

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۷۰ - رخصت شدن هنونت از انگد که از دریا بجهد

 

پی رخصت به پای انگد افتاد

که از دریا بخواهم جست چون باد

تفاول را بران نیکو شمائل

ز گل بستند میمونان حمائل

به وحش و طیر شد معلو م کامروز

[...]

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۷۱ - روان شدن هنونت برای خبر گرفتن سیتا

 

چو ابروی هلال از وسمه گون طاق

اشارت باز شد با چشم عشاق

به رسم شبروان آن آفت دهر

به جاسوسی آن مه رفت در شهر

سوی در بند قلعه شد نخستین

[...]

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۷۲ - دیدن هنونت سیتا را و آمدن راون به دیدن سیتا و جاسوسی گرفتن

 

هلال آسا صنم را دید از دور

ضعیف و ناتوان چون چش م مخمور

گواهی داد از یک دیدنش دل

که این حق است و آن خود بود باطل

بسا زن دیو کفتار و فسونگر

[...]

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۷۳ - دادن هنونت انگشتری رام را به سیتا و فرستادن سیتا لعل خود برای تسلّی خاطر رام

 

چو روشن گشت شب را جان تاریک

به دیده شد فروغ صبح نزدیک

شدند آن تلخ گویان در شکر خواب

به تنها ماند سوزان شمع شب تاب

هنون چون آشنا با ماه کم بود

[...]

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۷۴ - رخصت شدن هنونت از سیتا

 

هنون رخصت شد و کرده زمین بوس

صنم را گفت کای خورشید ناموس

به پای همت از جا خیز و بخرام

که بنشانم در آغوشش دلارام

به عزم وصل بر پشتم بنه پا

[...]

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۷۵ - رخصت شدن هونت از سیتا و جنگ کردن با دیوان

 

هنون چون رفت گام چند از پیش

نکو اندیشه مرد آن همت اندیش

در آن روزی که بهر جنگ راون

به زرین قلعه آید رام و لچمن

بود آن دم هزاران در هزاران

[...]

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۷۶ - جنگ کردن پسر راون با هنونت و کشته شدن او به دست هنونت

 

اجازت داد پور خرد خود را

که رو بنمای دست برد خود را

نود لک نره دیوان همرهش داد

که بر بندند ره بر زادهٔ باد

خروشان حلقه حلقه صف شکن پیل

[...]

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۷۷ - فرستادن راون، اندرجت پسر بزرگ خود را به جنگ هنونت

 

یک اسپه تاخت اندرجت به میدان

نکرده التفات فوج چندان

نخستین چون حریف خویش را دید

نکرده جنگ شرح حال پرسید

بگو نام و نشان خویش با ما

[...]

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۷۸ - انداختن اندرجت کمند را که برمها داده بود

 

کمندی داشت اندرجت عدو گیر

که چون حق نمک گشتی گلوگیر

دهان مار بود آن حلقه پر درد

که باد از وی نیارستی گذر کرد

چو زلف ماهرویان یکجهان دام

[...]

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۷۹ - دیدن راون لشکر رام را به بالای قصر و عتاب کردن وزیران خود را

 

ز قصر خویش راون در نظاره

بدید آن لشکر آتش عیاره

نه لشکر، یک جهان ی قابض روح

به کشتن توأمانی قابض روح

گلویش را نفس زد تیغ زهراب

[...]

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۸۰ - نمودن راون طلسم رام را به سیتا جهت فریب دادن او و زاری کردن سیتا و دلاسا دادن ترجنا او را

 

به افسون ساز دیوی داد پیغام

طلسمی کن به تقلید سر رام

کمانی چون کمان آن یگانه

کزان تیری توان زد بر نشانه

کمانی بر به نزد آن سمنبر

[...]

ملا مسیح
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۷
sunny dark_mode