هوای عشق آمد فصل برسات
که فردوس برین را می کند مات
ز بس آب و هوایش جان نوایست
به خوبی پادشاه هر هوایست
بهار عاشقان برسات هند است
ز دلها خون فشان برسات هند است
ز رنگ و بوی پرکاریست در وی
سراپا ناله و زاریست در وی
هوایش بیدلان را سینه کاود
که از هر ذره عشق نو تراود
به وصفش مخزن گوهر گشایم
چو چشم ابر در ریزی نمایم
چو بنشسته پس از سالی به میعاد
سلیمان فلک بر مسند باد
از آن باد آتش او گشت پر تیز
بخار آب دریا یافت انگیز
به گریه ابر را نو شد اجازه
که سازد سن ت عشّاق تازه
فلک عاشق زمین معشوق زارست
که آن را گریه وین را خنده کار است
به خنده ابر همچون زنگی مست
به بازی کرده تیغ برق در دست
به تیغ برق ابر تیره رو تُند
ز تیزی خنجر زرین خود کُند
مقلد پیشه گشته ابر آذار
کند تقلید دشت شاه دز بار
به روی آسمان ابر غریوان
سپاه انگیخته از تیره دیوان
نه دیو است او که نازل شد فرشته
به رحمت باری از رحمت سرشته
به سقایی چه شخص بی بدیل است
که آب زندگیش آب سبیل است
دگر شد شیر خواره عالم پیر
که ابر از شیره جان می دهد شیر
ز رنگ آمیزی از ابر درافشان
گشاده رنگ ریز چرخ دوکان
هوا چون نشره اطفال رنگین
که هر یک ابر دارد رنگ چندین
زمانه غیرت نشو و نما را
نموده گلشن رنگین هوا را
کشیده مانی از سیمرغ تمثال
گشاده بر افق رنگین پر و بال
کفش رنگ زمانه بیخت گویی
شفق با روز و شب آمیخت گویی
یقین ابر است بازاری چو قصاب
که در یک کلبه دارد آتش و آب
ز بس هر پیشگی هست آن هنرور
گهی خنجر فروش و گه کمانگر
نقاب شعله دود آه عشق است
در افشان کاویان شاه عشق است
چو غم تیره بلای آتش افشان
به دم چون اژدهای آتش افشان
فلک موسی و ابر سرمه سان طور
تجلّی های برقش کرده پر نور
نهنگان سرزده زین موج ۀ نیل
شکسته بند آهن حلقۀ پیل
به فرق نیل گر در خوشاب است
یقین کان نیل نیسانی سحاب است
به گلشن بر ریاحین سایه گستر
چو پیلان پیش پیش از فوج لشکر
خدایی سایبانها بر کشیده
ز نو خور آسمانها آفریده
همانا گشت چرخ بی کناره
ز صور آه عاشق پاره پاره
فلک دیر است ابر تیره رهبان
چو دین مصطفی خورشید پنهان
ز چشم ابر اشک شادمانی
چکان هر دم چو آب زندگانی
هوا گو یی گشاد از دست اعجاز
سر صندوق مروارید تر باز
ز قطره دائره بر آب سی ار
زهی نقطه که داند کار پرگار
ز صلب ابر ریزان نطفۀ پاک
رحم تازه بدو آبستنی خاک
ز شاخ خشک بار آرد گل تر
هم از موز و صدف کافور و گوهر
فلک نوبت زده عیش و طرب را
زمین نو سبزه کرده پشت لب را
ز سبزه شخص گیتی پرنیان پوش
فکنده طیلسان خضر بر دوش
نشاط و انبساط از حد شد افزون
زمین زنگ دل خود داده بیرون
ز سبزه خاک را میناست دربار
گرفته آسمان زو وام زنگار
به سر سبزی جهان چون بخت شاهان
به شادابی زمین چون روی ماهان
ز سبزه کوری غم نیست د شوار
چو از رنگ زمرد دیده مار
شکسته موسی الواج ز برجد
از آن سبزی فراوان داشت بیحد
خروش انگیز هر سوتازه سیلی
چو دیوانه به صحرا کرده میلی
دل مرغان ز بند دام آزاد
که دانه سبز شد در دام صیاد
تراویده صفا از پیکر خاک
فلک می گشت بر گرد سر خاک
ز اقسام ریاحین بس گل هند
ش کفت و کوکلا شد بلبل هند
ز عشق قطره چاتک بادم سرد
رقابت با صدف چون مور می کرد
دل طاووس را از مستی جوش
شده معزولی جنّت فراموش
به یک آیینه نازیدی سکندر
هزار آیینه دارد این به هر پر
به پیش طوطی آن آیینه بنهاد
که تعلیم شکر گفتن دهد یاد
جهان حسن را آیینه دار است
از آن آیینه هایش پرنگار است
کمال حسن دارد اندک ی نقص
که گرید در غمش در شادی رقص
ز طعن عیبجویان می هراسد
که عیب خویش نیکو می شناسد
ز یک عیبی که داری گو میندیش
که باشد هر هنر را عیب زان بیش
در آن موسم ز غم رام جگر خون
شکسته دل چو شاخ بید مجنون
اگر چه ابر هر س و سیلها راند
دلش را آتش غم سیخ بنشاند
ز ابر در فشان آسمان وش
به هرکس آب باران بردی آتش
بگو سرو از چه گردد آتش من
که آب افشاند بر وی نفط روغن
مگر نامت از ان شد ابرِ آذار
که بر عاشق نباری غیر آزار
دلش غیرت نما سنگ و سبو را
دمش چون صبح خنجر زن گلو را
چو شمع از آتش دل چهره افروخت
چو مشک اندر دلش خون جگر سوخت
ز بس بی شمع خود با سوز می زیست
برو خاکستر پروانه بگریست
گرو برده به جانکاهی ز مهتاب
نشسته چون گل اندر آتش و آب
ز بس آزار جان شرمنده شد عشق
وفایش دیده از جان بنده شد عشق
به صد جان کندن آن مدت بسر برد
به صد حسرت دلش خون جگر خورد
به صد غم آمد آن فصلش به پایان
در آمد اول فصل زمستان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر درباره فصل بهار و عشق است. نویسنده از زیباییهای بهار، هوای دلپذیر و مناظر رنگارنگ آن سخن میگوید و عشق و شور و شوق عاشقان را در این فصل توصیف میکند. ابرها، باران، و طبیعت زنده به تصویر کشیده میشوند و به نعمتهای زندگی و شکوفایی عشق اشاره دارد. در این بهار، دلها شاد و خوشحال هستند، اما در عین حال غم و دلتنگی عاشقانه نیز وجود دارد. در نهایت، فصل بهار به پایان میرسد و فصل سرد زمستان آغاز میشود که نشاندهندهی غمی عمیق و جدایی عاشقانه است.
هوش مصنوعی: زمانی که عشق به میان میآید، فصل شکوفایی و سرسبزی آغاز میشود و بهشت همچون خواب و حیرت در میآید.
هوش مصنوعی: به خاطر آب و هوای دلپذیرش، زندگی در آنجا مانند صدای خوشی است و این منطقه برتر از هر جایی به حساب میآید.
هوش مصنوعی: بهار، فصل عشق و شور و احساسات عمیق است، و در این زمان، دلها درد و غم را حس میکنند و مانند باران، اشکها بر زمین میریزند.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که در وجود او رنگ و بوی تلاش بسیار وجود دارد، اما در عین حال همه جا صدای ناله و گریه نیز به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: فضای او برای دلباختگان مانند سینهای پُر از عشق است که از هر ذرهاش عشق جدیدی جاری میشود.
هوش مصنوعی: وقتی که دربارهاش صحبت میکنم، مانند این است که گنجینهای از زیباییها را باز کردهام، درست مانند زمانی که قطرات باران از چشم ابر به پایین میریزد و جلوهای خاص به دنیا میبخشد.
هوش مصنوعی: پس از یک سال انتظار، وقتی سلیمان در موعد مقرر نشسته است، آسمان بر throne (مسند) باد قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: از آن نسیم، آتش او به شدت شعلهور شد و بخار آب دریا را به حرکت درآورد.
هوش مصنوعی: ابر به گریه افتاد و اجازه پیدا کرد تا سن و سال عشق را تازه کند و آن را دوباره زنده و پر شور سازد.
هوش مصنوعی: آسمان به زمین عشق میورزد و به خاطر این عشق، زمین گریان و آسمان خندان است. زمین به خاطر معشوقش اشک میریزد، در حالی که آسمان از این عشق شادمان است.
هوش مصنوعی: ابر مثل یک آدم شاداب و شنگول به بازی مشغول است و تیغ درخشان برق در دستانش میرقصد.
هوش مصنوعی: ابرهای تیره، مانند تیغی برقآسا به سمت پایین میآیند و تیزی خنجر زرین خود را با شدت و تندروی قطع میکنند.
هوش مصنوعی: ابر آزار، که به طور مداوم باران میبارد و زمین را خیس میکند، به تقلید از دشت شاه دز عمل میکند. به نوعی، این تصویر نشاندهنده تغییر و تقلید در طبیعت است.
هوش مصنوعی: در آسمان، ابرهای تیره ای پیشرفت کردهاند که به نوعی شبیه سپاهی از دیوان هستند.
هوش مصنوعی: او دیو نیست؛ بلکه فرشتهای است که به خشم خدا نازل شده و از رحمت الهی سرشته شده است.
هوش مصنوعی: این شعر اشاره به این دارد که شخصی به عنوان سقا، ویژگیها و خصوصیات منحصر به فردی دارد، و آب زندگی او به نوعی خاص و شیرین است. در واقع، او بوسیله کارش و کیفیت آبش، زندگی و شادابی را به دیگران هدیه میدهد.
هوش مصنوعی: زمانی که بچه شیر در حال بزرگ شدن است، دنیا پیر و کهن میشود و مانند ابری که از جوشان شیر مادر میریزد، توان و زندگی از آنجا سرازیر میشود.
هوش مصنوعی: از رنگآمیزی ابر که به آسمان میپاشد، رنگآمیزهای در آسمان گشوده شده است.
هوش مصنوعی: هوا مانند پرچمهای رنگارنگ بچههاست که هر کدام چندین رنگ دارند.
هوش مصنوعی: دنیا به گونهای شده است که به رشد و تعالی انسانها توجهی ندارد و به جای آن تنها به زیباییهای ظاهری و رنگ و لعاب دنیا میپردازد.
هوش مصنوعی: شخصی از پرندهای بزرگ و افسانهای به نام سیمرغ الهام گرفته و تصویری زیبا و پر از رنگ به وجود آورده است. این تصویر به شکل گستردهای در افق نمایان شده و نشانهای از زیبایی و عظمت دارد.
هوش مصنوعی: کفش رنگ زمانه به زمین افتاده، مثل اینکه رنگ شفق به روز و شب ترکیب شده است.
هوش مصنوعی: یقین همچون ابر است که در دستان قصابی قرار دارد، در یک کلبهای که هم آتش و هم آب در آن وجود دارد.
هوش مصنوعی: به دلیل اینکه هر هنرمند مهارتهای بسیاری دارد، گاهی به فروشنده خنجر تبدیل میشود و گاهی به کمانگر.
هوش مصنوعی: نقاب شعله و دود، نشانهای از احساسات عمیق و دردناک عشق است که در دل انسان میتپد و نشاندهندهای از زیبایی و عظمت عشق در زندگی عاشقانه است.
هوش مصنوعی: وقتی غم به شدت وجودم را فرا میگیرد، مانند اژدهایی که آتش میافشاند، احساس میکنم.
هوش مصنوعی: آسمان مانند موسی، درخشانی خود را از طریق ابرهایی که مانند سرمه هستند، به نمایش میگذارد و نورانی شده است.
هوش مصنوعی: نهنگها به طور ناگهانی از این موج نیل در میآیند و زنجیر آهنین حلقهوار را میشکنند.
هوش مصنوعی: اگر در آب روشن و زلال باشد، قطعاً نشانهای از بارانی در فصل بهار است.
هوش مصنوعی: در باغ، سایهای مثل سایه فیلها بر روی گلها گسترده است، مانند اینکه آنها پیشاپیش گروهی از سربازان حرکت میکنند.
هوش مصنوعی: خداوند آسمانها را مانند سایبانهایی جدید برای زمین برپا کرده است.
هوش مصنوعی: چرخ زمان بیپایان به دور خود میچرخد و صدای درد و آه عاشق را به گوش میرساند، صدایی که احساساتش را تکهتکه کرده است.
هوش مصنوعی: زمان زیادی است که آسمان ابری و تاریک است، مانند راهبانی که از دین پیامبر مصطفی (ص) فاصله گرفتهاند و نور خورشید نمایان نیست.
هوش مصنوعی: از چشم ابر، اشکهای شادمانی هر لحظه مثل آب زندگی جاری است.
هوش مصنوعی: هوا میگوید که از جلوههای شگفتانگیز، درب صندوق مروارید به آرامی باز شده است.
هوش مصنوعی: از یک قطره بر آب دایرهای شکل بوجود میآید، این نشان میدهد که تنها یک نقطه میتواند نقش پرگار را ایفا کند.
هوش مصنوعی: از دل ابرهای بارانزا، نطفهای پاک به وجود میآید که زمین را برای زایش تازهای آماده میکند.
هوش مصنوعی: از شاخهای که خشک شده، گل تازه میروید. همچنین از موز و صدف میتوان کافور و گوهر به دست آورد.
هوش مصنوعی: آسمان زمان شادی و سرگرمی را به زمین داده و زمین را با سبزه میآراید.
هوش مصنوعی: شخصی از دنیای سبز و پر از زیبایی، لباس نرم و لطیفی به دوش دارد که به او زیبایی و جلوه خاصی میبخشد.
هوش مصنوعی: شادی و خوشحالی به اوج خود رسیده و زمین از غم و اندوه دل خود را رهانیده است.
هوش مصنوعی: از خاک سبز، رنگی همانند مینا پیدا شده است و آسمان از او رنگ و زیبایی گرفته و به خاطر آن زنگارهایی دارد.
هوش مصنوعی: جهان به سبزی و طراوتش شبیه به خوشبختی پادشاهان است، و زمین با شادابیاش مشابه چهره زیبای ماه است.
هوش مصنوعی: از سبزه و چمن غم و ناراحتی وجود ندارد، زیرا همچون مار که از رنگ سبز زمردی دیده نمیشود، ما نیز از زیباییهای طبیعی غافل میمانیم.
هوش مصنوعی: موسی الواج، عصبانی و خشمگین، به قدری گیاهان و سبزیها را از شدت نرمی و فراوانی در هم شکست که حد و مرزی نداشت.
هوش مصنوعی: هر صدای جدیدی مانند سیل خروشان است که به یک صحرا حمله کرده و به جنون میزند.
هوش مصنوعی: دل پرندگان از دام رها شده، زیرا دانههای سبز در دام شکارچی فراهم شده است.
هوش مصنوعی: از زیبایی و پاکی که از دنیای مادی نشأت گرفته، بر دور سر خاک میچرخید.
هوش مصنوعی: از انواع گلها، گل هندی بویژه زیبایی دارد و بلبل هندی به خاطر آن مسحور و عاشق شده است.
هوش مصنوعی: از عشق، قطرههای باران به زمین میافتند، و بادم با صدف در رقابتی نرم و زیبا مانند مورچهها مشغول است.
هوش مصنوعی: دل طاووس به خاطر سرمستی و شوری که دارد از بهشت دور مانده و آن را فراموش کرده است.
هوش مصنوعی: سکندر به یک آیینه نگاه کرد و دید که هزاران آیینه در مقابل او قرار دارد. هر بار که به آن پر مینگریست، جلوه دیگری از خود را میدید.
هوش مصنوعی: نزد طوطی، آن آینهای قرار داد که به او بیاموزد چگونه شکرگزاری کند.
هوش مصنوعی: جهان به عنوان یک آینه، زیباییها را نشان میدهد و به همین دلیل پر از رنگ و جلوه است.
هوش مصنوعی: کمال زیبایی معمولاً با کمی نقص همراه است. در حالت غم، از آن نقص ناراحت میشود و در حالت شادی به رقص در میآید.
هوش مصنوعی: او از انتقادهای عیبجویان میترسد، زیرا به خوبی نقاط ضعف خود را میداند.
هوش مصنوعی: به عیب یکی از خود و دیگران فکر نکن، زیرا هر هنر و مهارتی هم نقص و عیبی دارد که بیشتر از آنچه تو فکر میکنی، وجود دارد.
هوش مصنوعی: در آن زمان که غم را تحمل کردهام، دل شکستهام مانند شاخ بید مجنون است.
هوش مصنوعی: اگرچه ابرها باران میبارند و سیلابها جاری میشوند، اما دل او همچنان در آتش غم میسوزد.
هوش مصنوعی: از دل ابرها، باران به زمین میبارد و این باران برای هرکس که میرسد، نشان از زندگی و حیات دارد. اما برای کسانی که دلشان حریق عشق یا شوق را دارد، این باران هم نمیتواند از آتش درونشان بکاهد.
هوش مصنوعی: بپرس از کجا برمیخیزد آتش من که آب به روی آن نمیتواند خاموشش کند، مثل روغن در آب.
هوش مصنوعی: آیا نام تو به زحمت شبیه ابر آزار نیست که تنها بر عاشقین سختی میبارد؟
هوش مصنوعی: او از غیرت و احساسات شدیدش مثل سنگ و سبو محکم است و وقتی که صبح میشود، با چنان قدرتی به گلو حمله میکند که مانند خونسازان (خنجر زن) عمل میکند.
هوش مصنوعی: مانند شمعی که از آتش دلش نور میتاباند، چهرهاش درخشان و پرنور است. در درونش مانند مشک که خون جگرش را در خود دارد، درد و رنج عمیقی احساس میکند.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه بینور شمع خود با عذاب و داغی زندگی میکرد، خاکستر پروانه هم به حال او گریه کرد.
هوش مصنوعی: گرو به خاطر شرایط سخت و دشوارش، مانند گلی در آتش و آب، زیر نور مهتاب نشسته است.
هوش مصنوعی: عشق به خاطر آزارهایی که دیده، به شدت خجالتزده و ناراحت شده است و وفای آن عشق، چشم از جان بندگان خود گرفته است.
هوش مصنوعی: او مدتی طولانی با زحمت و درد بسیار زندگی کرد و در این مدت به خاطر ناتوانیها و آرزوهای برآوردهنشدهاش، دلش به شدت غمگین و انگار خونش به جگر شده بود.
هوش مصنوعی: با ناراحتیهای فراوان، آن زمان به پایان رسید و به آغاز فصل زمستان وارد شدیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.