فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى
به راه اندر نه خسبی نه نشینی
ز پشت باره شهرو را ببینی

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى
نشسته هر کسی با همنشینی
زبان هر کسی با آفرینی

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۸ - جواب دادن ویس رسول شاه موبد را
تو هر گز کام خویش از من نبینی
و گر خود جاودان اینجا نشینی

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۸ - جواب دادن ویس رسول شاه موبد را
تو از پیوند من شادی نبینی
نه با من یک زمان خرم نشینی

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۸ - جواب دادن ویس رسول شاه موبد را
و گر بی کام او با او نشینی
ز دل در کن کزو شادی نبینی

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۶ - فریفتان دایه ویس را به جهت رامین
اگر فرمان بری خرم نشینی
به بخت خویش خرسندی گزینی

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۱ - آگاه شدن شاه موبد از کار ویس و رامین
اگر خواهی که رویش باز بینی
بسی نیکوتر از دیبای چینی

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۶ - مویه کردن شهرو پیش موبد
اگر تو روی آن بت روی بینی
میان خاک بینی نقش چینی

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۸ - آگاهى یافتن موبد از رامین و رفتن او در باغ
بس آن بهتر که با رامش نشینی
ز عمر خویش روز خوش گزینی

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۰ - نصیحت کردن به گوى رامین را
اگر رو ویس را سالی نبینی
به دل جویی برو دیگر گزینی

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۰ - نصیحت کردن به گوى رامین را
بدین غمخوارگی تا کی نشینی
نهیب جان شیرین چند بینی

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۳ - رفتن رامین به گوراب و دور افتادن از ویس
ز بس خوبان و مهرویان که بینی
ندانی زان کدامین بر گزینی

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۴ - رفتن رامین به گوراب و دیدن گل و عاشق شدن بر وى
ز دی نندیشی و امروز بینی
مرا از هر که بینی بر گژینی

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۱ - نامه اول در صفت آرزومندى و درد جدایى
اگر چه دشمنی با من به کینی
ببخشایی چو روی من ببینی

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۲ - نامهء دوم دوست را به یاد داشتن و خیالش را به خواب دیدن
اگر در خواب مهر من گزینی
به بیداری جرا با من به کینی

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۲ - مویه کردن ویس بر جدایى رامین
بنال ای دل که ارزانی بدینی
که هم در این جهان دوزخ ببینی

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۳ - سیر شدن رامین از گل و یاد کردن عهد ویس
چه بر خاک و چه بر دیبا نشینی
ز نادانی پسندی هر چه بینی

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۰ - پاسخ دادن رامین ویس را
گر اینجایم تو خود با من چنینی
که همچون دشمنام با من به کینی

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۶ - پاسخ دادن رامین ویس را
تو نیز آهوی خود را می نبینی
همیشه یار بی آهو گزینی

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۴ - نامه نوشتن ویس به پیش رامین
اگر تو بر وفایم نه یقینی
بیا تا این گواهان را ببینی
