فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۴ - رفتن رامین به گوراب و دیدن گل و عاشق شدن بر وى
به من شد هر که در گوراب خستو
که من هستم کنون گوراب بانو
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۴ - رفتن رامین به گوراب و دیدن گل و عاشق شدن بر وى
سرایم را نباشد جز تو بانو
روانم را نباشد جز تو دارو
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۴ - رفتن رامین به گوراب و دیدن گل و عاشق شدن بر وى
مشو دیگر به نزد ویس جادو
زن موبد کجا باشدت بانو
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۷ - آگاه شدن ویس از آمدن رامین
مکن تندی که از تو باشد آهو
بهست از روی نیکو خوی نیکو
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۸ - رسیدن رامین به مرو نزد ویس
دوان شد تا به پیش ویس بانو
بگفت آمد به دردت نوش دارو
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۰ - پاسخ دادن ویس رامین را
نه دایه ماند بر روزن نه بانو
گسسته شد ز درد رام دارو
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۲ - پاسخ دادن رامین ویس را
گنه کرد آدم اندر پاک مینو
هر آیینه منم از گوهر او
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۳ - پاسخ دادن ویس رامین را
منم آن گلشن شهوار نیکو
که در چشم تو بودم یکسر آهو
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۳ - پاسخ دادن ویس رامین را
نگیرد شیر گور و یوز آهو
چنان چون من به غمزه جان جادو
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۴ - پشیمان شدن ویس از کردهٔ خویش
اگر بود از تو آن کردار نیکو
چرا بود از من این گفتار آهو
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۰ - پشیمان شدن رامین از رفتن ویس و از پس ویس شدن
چه از بستر چه زان دو روی نیکو
به هم بر، خزّ و دیبا بوده ده تو
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۱ - آشکار شدن رامین بر شاه موبد
چو شاهنشاه بشنید این سخن زو
سخنهای به هم آورده نیکو
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۵ - رفتن رامین به کهندز به مکر
بدین نیرنگ زیبا مرد جادو
نهان از زرد شد تا پیش بانو
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۷ - بر داشتن رامین گنج موبد را گریختن به دیلمان
چو کشمیر و چو آذین و چو ویرو
چو بهرام و رهام و سام و گیلو
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۷ - بر داشتن رامین گنج موبد را گریختن به دیلمان
سپهدار بزرگش بود ویرو
وزیر و قهرمانش بود گیلو
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۸ - آگاه شدن موبد از گنج بردن رامین با ویس
کجا او پادشاهی بود بدخو
وزین بدتر شهان را نیست آهو
قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۸ - فی المدیحه
مرا هجران آن آهوی آمو
همی دارد چو بچه مرده آهو
قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۸ - فی المدیحه
زمانی روی کرده جفت آرنج
زمانی دست کرده جفت زانو
قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۸ - فی المدیحه
ز درد اندر دوان آنکو بآنکو
برنج اندر روان آنسو بآنسو
قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۸ - فی المدیحه
مرا گویند زو برگرد هیهات
چگونه بر توانم گشت من زو