گنجور

عطار » خسرونامه » بخش ۲۵ - خواستگاری شاه اصفهان از گل

 

چو شمعم سوختی ای مه چگویم

بده پروانه تا باشد بکویم

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۷ - نامه نوشتن گل به خسرو در فراق و ناخوشی

 

ترا خود بیوفا هرگز نگویم

که این از بخت بد آمد برویم

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز

 

بجز گریه نماندست آرزویم

که در روی تو باید آبرویم

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز

 

دلم گرمست اگر من سرد گویم

مرنج از من که من بس تند خویم

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۴۳ - آگاهی یافتن شاه اسپاهان از بردن هرمز گل را

 

چو پای از جای شد بر پی چه پویم

که یار از دست دادم می چه جویم

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۳ - رسیدن خسرو و جهان افروز و یاران بكوه رخام و دیدن پیر نصیحت گو

 

چه گویم، با که گویم، چند گویم

چو چیزی گم نکردم، چند جویم

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۶ - از سر گرفتن قصّه

 

گلم، باعمر اندک، چون بگویم

غمی کز هجر تو آمد برویم

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۷ - آگاهی یافتن خسرو از گل

 

اگر از ماه گردون وصل جویم

بنازد چون سخن بر اصل گویم

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۹ - آغاز نامۀ گل بخسرو

 

که تا پیش تو آرد سرخ رویم

بشست از خون چشمم این نگویم

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۶۰ - در صفت موی

 

چو مویت گر دراندازی برویم

نیایم بر تو بیرون همچو مویم

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۶۰ - در صفت موی

 

سر من گوی کن ای مشکمویم

که مویت بس بود چوگان گویم

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۶۰ - در صفت موی

 

چو در باریکی یک تار مویم

سخن باریکتر از موی گویم

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۷۱ - در خاتمت کتاب گوید

 

اگر با او رسم با او بگویم

غمی کز مرگ او آمد برویم

عطار
 

عطار » سی فصل » بخش ۱

 

ز شیخ و قاضی و مفتی چه گویم

طریق مرتضی را از که جویم

عطار
 

عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۱۹ - در تحقیق صحبت فرماید

 

بهر جائی خرابی را که گویم

بگرد این معانی دان که پویم

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم

 

تووئی بحر و توئی جوهر چه جویم

توئی خورشید من دیگر چگویم

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۶ - در اسرار عشق الهی فرماید

 

دریغا چون ندانستی چه گویم

دوای درد بیدرمان چه جویم

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۳ - در نموداری جان در اعیان فرماید

 

بر این گنج من خوردم که اویم

درون گنج باشد گفتگویم

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۶ - در حقایق و توحید کل فرماید

 

تو معشوقی واکنون من چه جویم

توی محبوب رازت با که گویم

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۱۱
sunny dark_mode