گنجور

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۹ - پاسخ دادن شیرین خسرو را

 

به صاحب ردی و صاحب قبولی

نشاید کرد مهمان را فضولی

نظامی
 

عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » حکایت

 

قبولم کن که تو از حق قبولی

تو در سرّ یقین صاحب وصولی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۴) حکایت رهبان با شیخ ابوالقاسم همدانی

 

بدو گفتا که ای مرد فضولی

من سرگشته را چندین چه شولی‌؟

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل

 

مشو اینجا حلولی ای فضولی

که نبود مرد مستغرق حلولی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل

 

مشو زنهار ای مرد فضولی

ازین معنی که من گفتم حلولی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۱ - دگر بار رفتن دایه پیش هرمز

 

اگرچه خاص هر شب چون رسولی

کند بهر تو نوراللّه نزولی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۴ - رسیدن گل و هرمز در باغ و سرود گفتن با رباب

 

مدم زنهار ای صبح از فضولی

دمی دیگر مکن خلوت بشولی

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۳ - در حقیقت سرّ منصور و دریافتن اعیان گوید

 

که باشد عقل پیری بر فضولی

ولی در عشق کی باشد اصولی

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴ - در ثنای احدیت و فنای بشریت فرماید

 

نمانده عقل سالک در وصولی

از آن نزدیک ذات حق قبولی

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۱ - حکایت

 

تو خود بشناس کاین جاگه قبولی

چو حق دیدی عیان صاحب وصولی

عطار
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰۰

 

ز هر چیزی ملول است آن فضولی

ملولش کن خدایا از ملولی

به قاصد تا بیاشوبد بجنگد

بدو گفتم ملولی هست گولی

بخورد آن بازی من خشمگین شد

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸۶

 

بگو ای تازه رو، کم کن ملولی

که تو رو تازه از اصل اصولی

خیالی گول گیری گر بیاید

چنین داند که تو مغرور و گولی

به زخم سیلیش از دل برون کن

[...]

مولانا
 

سعدی » مواعظ » مثلثات

 

کاحسان بکنه واهروی اصولی

شنه میان زز بخت صاحب قبولی

سعدی
 

شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۵ - تمثیل در بیان سر پنهانی حق در عین پیدایی

 

ز دوراندیشیِ عقلِ فضولی

یکی شد فلسفی، دیگر حلولی

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۶ - در تحقیق نماز

 

نماز از صدق کن کان‌ست اولی

که تا یابی جزایش قرب مولی

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۲۱ - در بیان نهایت عشق است

 

چو سلطان خود کند حالی رسولی

رسولی دیگری باشد فضولی

شیخ محمود شبستری
 
 
۱
۲