بگو ای تازه رو، کم کن ملولی
که تو رو تازه از اصل اصولی
خیالی گول گیری گر بیاید
چنین داند که تو مغرور و گولی
به زخم سیلیش از دل برون کن
که تا عبرت بگیرد هر فضولی
خیال بد رسول دیو باشد
تو او را توبهای ده از رسولی
خیالی در تو آویزد، بیفتی
ترا وهمی پژولاند، پژولی
خیالی هست چون خورشید روشن
خیالی چون شب تاریک لولی
اگر مردانه گوش او بمالی
ترا کافر کند وهم حلولی
برای تو مهان در انتظارند
سبکتر رو، چرا در مول مولی؟
خیالات اتتکم کالخیول
فدسوها ثقاتی! فیالسقول
خیالات مضلات کذاب
لحاها الله ربی بالافول
فطوبی للذی یعلو علاه
و یقطع عرقها قبلالحصول
الهی قدیمی علی
صفیالقلب من غشالغلول
علیالله بیان ما نظمنا
مفاعیلن مفاعیلن فعولی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز شاه شام نیز آمد رسولی
ننوده عهد را بهتر قبولی
به صاحب ردی و صاحب قبولی
نشاید کرد مهمان را فضولی
قبولم کن که تو از حق قبولی
تو در سرّ یقین صاحب وصولی
ز هر چیزی ملول است آن فضولی
ملولش کن خدایا از ملولی
به قاصد تا بیاشوبد بجنگد
بدو گفتم ملولی هست گولی
بخورد آن بازی من خشمگین شد
[...]
کاحسان بکنه واهروی اصولی
شنه میان زز بخت صاحب قبولی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.