ز صنع مهدی این اکسیر اعظم

شود طرح و کند زر قلب آدم

ولی الله مطلق اسم اعظم

بود در سیر دوم سر آدم

خدای مطلق اندر سیر سوم

باین پیدائی اندر خلق شد گم

که تشریع نبی در خیر مردم

بود محتاج سر سیر چارم

پس از سیر چهارم ذات عالم

نبی شد در نبوت گشت خاتم

کسی از انبیای ما تقدم

بانگشتش ز خاتم نیست خاتم

بسی جستم نشان از اسم اعظم

که بد نقش نگین خاتم جم

همه اقطار عالم سیر کردم

مگر جویم نشان زان نقش خاتم

بزرگی گفت چون آدم بمینو

[...]

بسی جستم نشان از اسم اعظم

که بد نقش نگین خاتم جم

همه اقطار عالم سیر کردم

مگر جویم نشان زان نقش خاتم

بزرگی گفت چون آدم بمینو

[...]

مهناباد این جشن معظم

مبارک باد این عید مفخم

بفرزندان مرز و بوم ایران

هواخواهان قانون مکرم

به همدستان دفع مستبدین

[...]

بسی جستم نشان از اسم اعظم

که بد نقش نگین خاتم جم

همه اقطار عالم سیر کردم

مگر جویم نشان ازن نقش خاتم

بزرگی گفت چون آدم بمینو

[...]

فلک گفتا که در ماه محرم

علی بر دار شد مانند میثم

که باشد مضجع سلطان هشتم

بچرخ هشتمین دارد تقدم

نخست از پیکر کشتی در آن یم

نبیند هیچ غیر از نوک پرچم

تویی پشت و پناه خلق عالم

به دلریشان تویی پیوسته مرهم

ببند ایرج از این اظهارِ غم دَم

که غمگین می‌کنی خواننده را هم

نشست آنجا به صد ناز و چم و خم

گرفته رویِ خود را سخت محکم

برای همچو ملت همچو مردم

نباید کرد عقل خویش را گم

مرا گفتند مهر و مه دو خادم

به نوبت روز و شب بر من مُلازم

یکی از نقد عمرم کاست کم کم

یکی از گوهر جانم دمادم

وَرم با آنهمه دارو و مرهم

به قدر مویی از تخمم نشد کم