گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۶ - مویه کردن شهرو پیش موبد

 

برآرم زین دل سوزان یکی دم

بدرم سنگ آن دز یکسر از هم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۶ - مویه کردن شهرو پیش موبد

 

به حق آنکه بودی آن دلارم

ترا اندر جهان هم چهر و هم نام

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۲ - پاسخ دادن ویس موبد را

 

ز یکدیگار جدا گشتند خرم

میان دل شکسته لشکر غم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۳ - رفتن رامین به گوراب و دور افتادن از ویس

 

چو دریا کرد چشمم را ز بس نم

چو دوزخ کرد جانم را ز بس غم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۵ - عروسى کردن رامین با گل

 

جهانی عاشق و معشوق با هم

نشسته روز و شب بی رنج و بی غم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۵ - عروسى کردن رامین با گل

 

همی گفتند راما شاد و خرم

بزی تو جاودان دور از همه غم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۳ - نامهٔ سوم اندر بدل جستن به دوست

 

منم آذار و تو نوروز خرم

هر آیینه بود این هر دو با هم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۵ - نامهٔ پنجم اندر جفا بردن از دوست

 

عجبتر آنکه چندین جور بینم

نفرسایم همانا آهنیم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۹ - نامهٔ نهم در شرح زارى نمودن

 

من و تو هر دو خواهم مست و خرم

بسان لام الف پیچیده بر هم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۳ - سیر شدن رامین از گل و یاد کردن عهد ویس

 

تو با ایشان و ایشان با تو خرم

همه چون سلسله پیوسته در هم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۴ - گفتن رفیدا حال رامین با گل

 

مرا این بزم و این ایوان خرم

به دل ناخوشترست از جای ماتم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۷ - آگاه شدن ویس از آمدن رامین

 

ترا از من نگه دارند محکم

روان را چون نگه دارند از هم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۴ - پشیمان شدن ویس از کردهٔ خویش

 

سه چندان کز هوا بارد همی نم

درین شب بر دلم بارد همی غم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۲ - رفتن موبد به شکار

 

مرو با شاه و ایدر باش خرم

تو بی غم باش او را دار در غم

فخرالدین اسعد گرگانی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۷۲
sunny dark_mode