فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۷ - بر داشتن رامین گنج موبد را گریختن به دیلمان
که هم دل بود وی را هم درم بود
هوادار و هوا خواهش نه کم بود
عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود
بخوبی در همه عالم عَلَم بود
ملاحت داشت شیرینیش هم بود
عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۵) حکایت شقیق بلخی و سخن گفتن او در توکل
زمال و ملک با من یک درم بود
که آن در جیب من با من بهم بود
عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۹) حکایت آن پیر که خواست که او را میان دو گورستان دفن کنند
مرا نه در مسلمانی قدم بود
نه در راه جهودی نیز هم بود
عطار » خسرونامه » بخش ۲۶ - طلب کردن قیصر باج و خراج از پادشاه خوزستان و رفتن هرمز به رسولی
بیکجا سور با ماتم بهم بود
عجب معجونی از شادی و غم بود
عطار » خسرونامه » بخش ۳۰ - بیمار گشتن جهانافروز خواهر شاه اصفهان و رفتن هرمز بهطبیبی بر بالین او و عاشق شدن او بر هرمز
به خوبی در همه عالم علَم بود
جهانافروز نام آن صنم بود
عطار » خسرونامه » بخش ۶۶ - رسیدن خسرو و گل با هم و رفتن به روم
چوبر لوحی که هر نقشی رقم بود
همه دنیا ز پرّ پشّه کم بود
عطار » خسرونامه » بخش ۶۷ - باز رفتن بسر قصّه
زهی چابک سواری کان صنم بود
که از چستی در آن لشکر علم بود
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۰ - جواب دادن شیخ جنید شیخ کبیر را
ز بهر دعوت کل امم بود
به معنی و بصورت محترم بود
اوحدی » منطقالعشاق » بخش ۱۷ - رسیدن نامهٔ معشوق به عاشق
دلش با آن گران پاسخ دژم بود
هنوز اندر وفا ثابت قدم بود
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۶۱ - جمشید در درگاه قیصر
جهان زیر نگین شاه جم بود
روان حکمش چو قرطاس و قلم بود
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳ - در راز و نیاز با خداوند
خداوندا نه لوح و نه قلم بود
حروف آفرینش بی رقم بود
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۲۸ - در صفت مرغزاری که شیرین در آنجا آسایش نموده و گفتگوی او با دایه در ستایش حسن خویش
از او در رشک گلزار ارم بود
دو گل در وی به یک مانند کم بود
کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - تعریف قحط دکن
خورش گر خود همه زخم و ستم بود
زیمن خرج دینار و درم بود
کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - تعریف قحط دکن
بگوری چند کس بر روی هم بود
نموداری ز نال و از قلم بود
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۹۲
مرا قسمت به راهی گشت رهبر
که صد دریای خون در هر قدم بود
درین خمخانه دیدم ظرفها را
شراب عافیت بسیار کم بود
غم از بی غمگساریها ست در عشق
[...]
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۳ - مثنوی سفرنامه مازندران واعظ و تعریف شهر اشرف و مدح شاه عباس ثانی
گشایش را بخاطر راه کم بود
در دل خاک ریز گرد غم بود