عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۱) حکایت سرپاتک هندی
اگرچه بود در هر علم سرکش
ز جمله علم تنجیم آمدش خوش
عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۲) حکایت مرد نمازی و مسجد و سگ
کسی با این همه دّجالِ سرکش
چگونه زو برآید یک نفس خوش
عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۴) حکایت فخرالدین گرگانی و غلام سلطان
مگر در جسته بود از شمع آتش
فتاده در لحاف آن پری وش
عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۱) حکایت بچّۀ ابلیس با آدم و حوّا علیه السلام
بخورد آن قلیه با حوا بهم خوش
وزانجا شد بکاری دل پُر آتش
عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۱) حکایت سلطان محمود با پیرزن
تو در دنیا بمقراضی نشین خوش
سزای تو دهد مقراض آتش
عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۱۰) حکایت آتش و سوخته
جوابش داد حالی سوخته خوش
که تاریک از کهام الا ز آتش
عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۱۰) حکایت آتش و سوخته
چو عجن سوخته بشناخت آتش
ز عالم دست با او کرد درکش
عطار » الهی نامه » بخش دهم » (۱) حکایت سلطان سنجر با عبّاسۀ طوسی
اگر جبریل فرماید بود خوش
ز موسی دست آوردن به آتش
عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۶) حکایت سلطان محمود با ایاز در گرمابه
بدید القصّه روی آن پریوش
وزو دیوار گرمابه پُر آتش
عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۱۸) حکایت عیسی علیه السلام با جهودان
اگر از ابر بارد بر توآتش
تو میباید که باشی در میان خوش
عطار » الهی نامه » بخش شانزدهم » المقالة السادس عشر
نکو گفت آن حکیم مشتری فش
که گر شاهی بوَد روزی بوَد خوش
عطار » الهی نامه » بخش شانزدهم » (۲) حکایت هارون با بهلول
عیان بینی اگر باشی تو با هُش
ز یک یک ذرّه خون صد سیاوش
عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۶) حکایت جهاز فاطمه رضی الله عنها
تنوری تافتهست از قرصِ آتش
که از خوانش نیابی گِردهٔ خوش
عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۷) حکایت آن پیر که دختر جوان خواست
برَو پنبه خوشی از گوش برکش
که پنبه گرد موی تو ترا خوش
عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۸) حکایت شیخ علی رودباری
مگر میرفت روزی بوعلی خوش
میان بادیه تنها چو آتش
عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۸) حکایت یحیی معاذ رازی
یکی گفتش که هست این ده دهی خوش
زبان بگشاد یحیی همچو آتش
عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۱۰) حکایت شاهزاده و عروس
عروسی این چنین جشنی چنین خوش
چنین جمعی همه زیبا و دلکش
عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او
یکی آتش ازان حمّام ناخوش
دگر آتش ازان شعر چو آتش
عطار » بلبل نامه » بخش ۶ - حکایت گفتن بلبل و عتاب کردن باغبان و عذر خواستن گل
مبادا بی وصالت روز ما خوش
که از هجران تو باشم بر آتش
عطار » اسرارنامه » بخش ششم » بخش ۸ - الحکایه و التمثیل
ببین آخر که آن پروانه خوش
چگونه میزند خود را بر آتش