گنجور

عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۵ - سخن گفتن منصور با شیخ کبیر قدس سره

 

چو ایشان در زمان در دهر هستند

حقیقت در خراباتم نشستند

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۷ - در سر صفات بعیان عین الیقین فرماید

 

خلایق این زمان ما را پرستند

در اینجاهرکه استاداست هستند

عطار
 

عطار » مظهر » بخش ۳ - در اشاره به کتب و تألیفات خود فرماید

 

همه از جرعه‌اش مدهوش و مستند

همه از جوی بیراهی بجستند

عطار
 

عطار » مظهر » بخش ۴ - مناجات

 

تمام اولیا از وی بجستند

که از مکر چنین مکّاره رستند

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم

 

ز خاموشی همه حیران و مستند

طلسم چرخ یکباره شکستند

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم

 

چو مشتاقان همه حیران و مستند

هنوزت بستهٔ عهد الستند

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۹ - و ایضاً در اسرار شیطان فرماید

 

طلبکار تواند و در توهستند

ز جام عشق تو ذرّات مستند

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۱ - در نمودار سرّ اعیان کل فرماید

 

هزاران نقش بر یک ظل هستند

ولی چون زان نبد در هم شکستند

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۰۱ - در صفت وصل و دریافتن راز کل بهر نوع فرماید

 

دم حق میزنند وحق پرستند

اگرچه در معانی نیست هستند

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم

 

چنانت عاشقان حیران و مستند

که بود خویشتن درهم شکستند

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳ - هم در صفات دل گوید و خطاب بنده حق را عزّ و جل

 

بسی عین فنا تنها نشستند

که از ننگ وجود خویش رستند

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید

 

چنانت عاشقان در نیست هستند

هنوزت عاشق عهد الستند

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

همه رفتند از اینجا باز رستند

حقیقت نیست گشته عین هستند

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۴ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

ز ترکیب طبایع باز رستند

چوجوهر در بُنِ دریا نشستند

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۸ - در اسرار خطاب با جان و وصل دیدار فرماید

 

همه جانها طلبکار اَلَستند

در اینجا اوفتاده نیم مستند

عطار
 

اوحدی » منطق‌العشاق » بخش ۲۷ - تمای سخن

 

بگفت این نامه را تا: نقش بستند

نخستین زهر در شکر شکستند

اوحدی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۷
sunny dark_mode