×
عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او
بگفت این وز پیش او بدر شد
بصد دل آن غلامش فتنه تر شد
عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۹) حکایت بایزید با مرد مسافر
کسی کو جاودانه محوِ زر شد
ز خود هرگز نداند با خبر شد
عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۴) حکایت وفات اسکندر رومی
همه عمرم درافسانه بسر شد
کِه خواهد از پی عمری دگر شد؟
عطار » اسرارنامه » بخش دوم » بخش ۱ - المقاله الثانیه فی نعت رسول الله صلی الله علیه و سلم
زهر منزل که سوی آن دگر شد
اگرچه پخته بود او پخته تر شد
عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۹ - الحکایه و التمثیل
درآمد موش زیر بیضه درشد
دو دست و پای او گردش کمر شد
عطار » خسرونامه » بخش ۳ - در فضیلت امیرالمؤمنین ابوبكر صدّیق
چو افضل آمد و دین را پدر شد
لقب صدّیق یافت و نامور شد
عطار » خسرونامه » بخش ۱۳ - در پرداختن این داستان
سخن بعضی که چون زر نامور شد
در آتش بُردمش تا آب زر شد
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
رخش چون از گلاب و مشک تر شد
گلاب از آه سردش خون جگر شد
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
چو کوه قاف با من در کمر شد
ز آهم خون چشمم چون جگر شد
عطار » خسرونامه » بخش ۱۹ - گفتار در رخصت دادن دایه گلرخ را در عشق هرمز و حیله ساختن
برین ایوان مینا جلوه گر شد
سپهر نیلگون چون رنگ زر شد
عطار » خسرونامه » بخش ۲۶ - طلب کردن قیصر باج و خراج از پادشاه خوزستان و رفتن هرمز به رسولی
چگویم عاقبت چون ره بسر شد
پسر آمد باقلیم پدر شد
عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان
چو این طاوس زرّین جلوه گر شد
ز پرّ و بال او عالم چو زر شد
عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ
چو نی با شکّر و گل در کمر شد
لب شیرین گل چون نیشکر شد
عطار » خسرونامه » بخش ۳۰ - بیمار گشتن جهانافروز خواهر شاه اصفهان و رفتن هرمز بهطبیبی بر بالین او و عاشق شدن او بر هرمز
دلش را شرمساری کارگر شد
مهش از شرم زیر حجله در شد