گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰

 

چو خورشید جمالت جلوه‌گر شد

چو ذره هر دو عالم مختصر شد

ز هر ذره چو صد خورشید می‌تافت

همه عالم به زیر سایه در شد

چو خورشید از رخ تو ذره‌ای یافت

[...]

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود

 

بسی کور از دعایش دیده ور شد

بسی مفلوج عاجز ره سپر شد

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود

 

بسی با عقل خود زیر و زبر شد

ولی هر لحظه عشقش گرمتر شد

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش سوم » (۶) حکایت یوسف و ابن یامین علیهما السلام

 

چو از یعقوب یوسف را خبر شد

بیکره برقعش از اشک تر شد

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۴) حکایت شه زاده که مرد سرهنگ بر وی عاشق شد

 

چو آن سرهنگ را حالی خبر شد

نمی‌گویم بپای اما بسر شد

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۱) حکایت عزرائیل و سلیمان علیهما السلام و آن مرد

 

چو او را دید از پیشش بدر شد

جوان از بیمِ او زیر و زبر شد

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۵) حکایت پسر صاحب جمال و عاشق شوریده حال

 

چو از اندازه باران بیشتر شد

همی هر کس بزیر جامه در شد

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش دهم » (۶) حکایت بهلول

 

چو سنگی سختش آخر کارگر شد

دلش ازدرد آن زیر و زبر شد

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش دهم » (۱۳) مناجاة دیوانه با حق تعالی

 

اگر یک ذره دولت کارگر شد

به سوی آفتابت راهبر شد

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش شانزدهم » (۱) حکایت پسر هارون الرشید

 

ز سر در درد هارون تازه‌تر شد

ز حیرت هر دم از نوعی دگر شد

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

چو زلفش دلربائی حلقه‌ور شد

بهر یک حلقه صد جان در کمر شد

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

چو تیر غمزهٔ او کارگر شد

ز سهمش رمح و زو پین در کمر شد

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

بگفت این وز پیش او بدر شد

بصد دل آن غلامش فتنه تر شد

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۹) حکایت بایزید با مرد مسافر

 

کسی کو جاودانه محوِ زر شد

ز خود هرگز نداند با خبر شد

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۴) حکایت وفات اسکندر رومی

 

همه عمرم درافسانه بسر شد

کِه خواهد از پی عمری دگر شد؟

عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۲۶ - حکایت

 

وگر ابله بود زن را چو خرشد

به تن تیر بلا را چون سپر شد

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۹ - الحکایه و التمثیل

 

درآمد موش زیر بیضه درشد

دو دست و پای او گردش کمر شد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳ - در فضیلت امیرالمؤمنین ابوبكر صدّیق

 

چو افضل آمد و دین را پدر شد

لقب صدّیق یافت و نامور شد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۰ - در فضیلت امام شافعی

 

محمّد بر زبان او گهر شد

چنان کانجا سخن حق بر عمر شد

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode