گنجور

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۱ - تعزیت‌نامهٔ خسرو به شیرین به افسوس

 

چرا بایستش اول کشتن از درد

چو کشتی چند خواهی اندهش خورد

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۱ - تعزیت‌نامهٔ خسرو به شیرین به افسوس

 

در این غم روز و شب اندیشه می‌کرد

وزین اندیشه هم روزی قفا خورد

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۲ - مردن مریم و تعزیت‌نامهٔ شیرین به خسرو از راه باد افراه

 

چو روزی‌بخش ما روزی چنین کرد

گَهی روزی دوا باشد، گَهی درد

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۳ - رسیدن نامهٔ شیرین به خسرو

 

ملک دم داد و شیرین دم نمی‌خورد

ز ناز خویش مویی کم نمی‌کرد

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۴ - صفت داد و دهِش خسرو

 

شرف خواهی به گرد مقبلان گرد

که زود از مقبلان مقبل شود مَرد

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۵ - شنیدن خسرو از اوصاف شِکر خانمِ اسپهانی (اصفهانی)

 

به گوهر پایهٔ گوهر شود خرد

به دیبا آب دیبا را توان برد

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۵ - شنیدن خسرو از اوصاف شِکر خانمِ اسپهانی (اصفهانی)

 

جوابش داد شِکر کای جوان‌مرد

چه پنداری کزین شِکر کسی خورد؟

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۹ - پاسخ دادن شیرین خسرو را

 

ز دَه گویی به دَه سویی است ناورد

ز یک گویی به یک گویی رسد مرد

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۰ - پاسخ دادن خسرو شیرین را

 

نه هر خوانی که پیش آید توان خورد

نه هرچ از دست برخیزد توان کرد

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۳ - پاسخ دادن شیرین به خسرو

 

هر آن پالوده‌ای کو خود بوَد زرد

به چربی یا به شیرینی توان خورد

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۳ - پاسخ دادن شیرین به خسرو

 

دلی کز عشق آن گردن همی مُرد

رسن در گردنش با خود همی برد

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۷ - پاسخ دادن شیرین خسرو را

 

مرا سیلاب محنت در به‌در کرد

تو رخت خویشتن برگیر و برگرد

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۸ - بازگشتن خسرو از قصر شیرین

 

شباهنگام کاهوی ختن‌گَرد

ز نافِ مشکِ خود خوَر را رسن کرد

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۳ - سرود گفتن باربد از زبان خسرو

 

بدان نرگس که از نرگس گرو برد

بدان سنبل که سنبل پیش او مرد

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۴ - سرود گفتن نکیسا از زبان شیرین

 

و گر چشمم ز ترکی تنگیی کرد

به عذر آمد چو هندوی جوانمرد

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۶ - سرود گفتن نیکسا از زبان شیرین

 

بسا تا به که ماند از طیرگی سرد

بسا سکبا که سگبان پخت و سگ خورد

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۹۰ - زفاف خسرو و شیرین

 

به خوش‌طبعی جهان می‌داد و می‌خورد

قضای عیش چندین ساله می‌کرد

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۹۰ - زفاف خسرو و شیرین

 

کسی کافتد بر او زین آسیا گرد

به صد دریا نشاید غسل او کرد

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۹۰ - زفاف خسرو و شیرین

 

برون برد از دل پر درد او درد

برآورد از گل بی گرد او گرد

نظامی
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode