فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۵ - پاسخ دادن ویس رامین را
ز خورد ناسزا پرهیز کردن
به از پس داروی بسیار خوردن
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۵ - فرستادن ویس دایه را در پى رامین و خود رفتن در عقب
اگر شاید ترا سوگند خوردن
پس آن سوگند را بهدروغ کردن
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۹ - پاسخ دادن ویس رامین را
چه ژواهی روز رستاخیز کردن
که خون چون منی داری به گردن
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۱ - آشکار شدن رامین بر شاه موبد
سه مه خواهم به پیش شاه خوردن
پس آنگه باز عزم راه کردن
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۶ - کشتن رامین زرد را به جنگ
نه جای مویه بود و گرم خوردن
که جای رزم بود و نام کردن
باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱۸۶
دلِم تنگه ندانِم صبر کِردِن
ز دلتنگی بُوِم راضی بِمِردِن
ز شرم روی تِه مو در حِجابِم
ندانِم عرض حالِم واته کِردِن
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۶ - شفیع انگیختن خسرو پیران را پیش پدر
اگر جرمی است، اینک تیغ و گردن
ز تو کشتن ز من تسلیم کردن
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۹ - مجلس بزم خسرو و باز آمدن شاپور
وز آن صورت به صورت باز خوردن
به افسون فتنهای را فتنه کردن
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۰ - افسانهسرایی ده دختر
تماشای گل و گلزار کردن
می لعل از کف دلدار خوردن
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۱ - مراد طلبیدن خسرو از شیرین و مانع شدن او
که شه را بَد بوَد زنهار خوردن
بد آمد در جهان بد کار کردن
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۶ - وصیت کردن مهینبانو شیرین را
اگر خواهی جهان در پیش کردن
شکمواری نخواهی بیش خوردن
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۹ - پشیمان شدن شیرین از رفتن خسرو
یکی ظاهر ز بهر باده خوردن
یکی پنهان ز بهر خواب کردن
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۹۰ - زفاف خسرو و شیرین
ولیکن بود روز باده خوردن
جگرخواری نمیشایست کردن
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۳ - جان دادن شیرین در دخمه خسرو
چنین واجب کند در عشق مردن
به جانان جان چنین باید سپردن
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۳ - جان دادن شیرین در دخمه خسرو
چه داری دوست آنکش وقتِ مردن؟
به دشمنتر کسی باید سپردن
عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۸) سؤال مرد درویش از جعفر صادق
چو کار من مرا بایست کردن
فکندم کاهلی کردن ز گردن
عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۱) حکایت سلطان محمود با پیرزن
ز هر دونی فغانی نیز کردن
زهر شومی زیانی نیز خوردن
عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۱۸) حکایت عیسی علیه السلام با جهودان
بباید هر دمت صد بار مردن
که بتوانی تو این وادی سپردن
عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۱) حکایت گوسفندان و قصّاب
ترا میپرورد از بهر خوردن
بِنِه این تیغ را ناکام گردن
عطار » اسرارنامه » بخش نهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل
شترمرغی که وقت کار کردن
چو مرغی و چو اشتر وقت خوردن